آنگه وصف كرد ايشان را گفت: اَلَّذِينَ إِذٰا ذُكِرَ اللّٰهُ ،چون پيش ايشان نام خداى برند،دلهاى ايشان ترسد. وَ الصّٰابِرِينَ عَلىٰ مٰا أَصٰابَهُمْ ،و آنان كه [2]صبر كنند بدان [3]كه به ايشان رسد از مصائب و نكبات. وَ الْمُقِيمِي الصَّلاٰةِ ،و آنان كه نماز بهپاىدارند. وَ مِمّٰا رَزَقْنٰاهُمْ يُنْفِقُونَ ،و از آنچه ما ايشان را روزى دهيم نفقه كنند.
وَ الْبُدْنَ جَعَلْنٰاهٰا لَكُمْ مِنْ شَعٰائِرِ اللّٰهِ ،و نصب او بر فعلى مقدّر است،اى جعلنا البدن جعلناها،كقوله: وَ الْقَمَرَ قَدَّرْنٰاهُ مَنٰازِلَ [4]...،و البدنة واحد البدن كثمرة و ثمر [5]، و اين لفظ اعنى بدن واحد را نشايد [6]،قال الرّاجز:
و بدنا مدرّعا موفورا و شتران بزرگ فربه كرديم آن را از شعائر و مناسك خداى.و تخفيف و تثقيل روا بود در او،كالخلق و الخلق،و هى جمع بدنه،كثمره و ثمر،و خشبة و خشب.و گفتند:جمع«بادن»باشد،كفاره و فره،و عايد و عود و عايط و عوط.و بادن،تناور باشد و مصدر او«بدانة»باشد،يقال:بدن الرّجل يبدن بدانة،اذا ضخم،چون پير شود و گوشتش سست شود گويند:بدّن تبدينا.عطا و سدّى گفتند:مراد به«بدن»شتر است و گاو چون به سنّ تمام باشد و بزرگ. جَعَلْنٰاهٰا لَكُمْ مِنْ شَعٰائِرِ اللّٰهِ ،كرديم آن را براى شما از شعائر خداى،يعنى از مناسك او و اعلام دين او كه آن را در هدى [7]و اضحيّه بكشى و پيش از ذبح اشعار كنى. لَكُمْ فِيهٰا خَيْرٌ ،شما را در آن خير است، يعنى منافع دنياوى و ثواب آخرتى.چون براى خداى قربان كنى، فَاذْكُرُوا اسْمَ اللّٰهِ عَلَيْهٰا صَوٰافَّ ،نام خداى برآن ياد كنى عند ذبح آن،يعنى چون بخواهى كشتن،بگويى:
بسم اللّه و اللّه اكبر .عبد اللَّه عبّاس گفت:آن است كه گويد:اللّه اكبر و لا اله الّا اللّه و اللّه اكبر اللّهمّ منك و لك. صَوٰافَّ ،اى قائمة على ثلاث قوائم،جمع صافّة.
و گفتند:چون شتر را بخواستندى كشتن،يكدست او با بغل بستندى تا او بر