نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 13 صفحه : 249
وَ وَهَبْنٰا لَهُ إِسْحٰاقَ وَ يَعْقُوبَ نٰافِلَةً ،و [1]بداديم او را،يعنى ابراهيم را اسحاق، وَ يَعْقُوبَ ،و يعقوب بر سرى.و يعقوب پسر اسحاق بود و پدر يوسف،و قوله: نٰافِلَةً ،اى زيادة،و براى آن زياده خواند او را كه فرزندزاده بود.مجاهد گفت: نٰافِلَةً ،اى عطاء.حسن و ضحّاك گفتند:فضلا.عبد اللّه عبّاس و ابىّ كعب و قتاده و ابن زيد گفتند:ابراهيم از خداى فرزندى خواست،خداى تعالى او را اسحاق بداد و يعقوب بر سرى،فرزند فرزند [2]براى آن نافله خواند آن را،و نماز نافله را براى آن خوانند كه زياده بر فريضه است.و نفل،غنيمت باشد براى آنكه زيادتى است كه اين امّت را بود و دگر امّتان را نبود. وَ كُلاًّ جَعَلْنٰا صٰالِحِينَ ،و ما همه را صالح كرديم از ابراهيم و اسحاق و يعقوب،يعنى توفيق صلاح داديم،ايشان را و الطاف كرديم با ايشان كه عند آن اختيار صلاح كردند.
وَ جَعَلْنٰاهُمْ أَئِمَّةً ،و ما اين پيغامبران را امامان و مقتدايان كرديم.و«امام» فعال باشد به معنى مفعول،كالفراش بمعنى المفروش،يعنى مقتدى باشد و مؤتمّ.
يَهْدُونَ بِأَمْرِنٰا ،به فرمان ما هدايت كنند خلقان را و دعوت كنند با راه راست،و بيانكننده هدى را و دين حق را. وَ أَوْحَيْنٰا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرٰاتِ ،و افعال خيرات بر ايشان وحى كرديم از انواع عبادات از:نماز و زكات،و ايشان عابدان بودند و ما را پرستيدند.
وَ لُوطاً آتَيْنٰاهُ ،اى اتينا لوطا. آتَيْنٰاهُ ،منصوب است به فعلى مقدّر كه اين فعل كه در كلام است بر او دليل مىكند،و مثله: وَ الْقَمَرَ قَدَّرْنٰاهُ مَنٰازِلَ [3]،اى قدّرنا القمر قدّرناه،و ما لوط را حكم داديم يعنى نبوّت،و علم داديم يعنى علم شريعت.و گفتند به حكم قضا و فصل خواست بين المتحاكمين. وَ نَجَّيْنٰاهُ ،برهانيديم او را از آن شهر كه در او خيانت مىكردند،و آن ديه را سدوم نام بود و عمل خبائث [4]لواطه باشد كه مىكردندى [5]از اسحاق با [6]بسيار منكرات ديگر [7]مىكردند. إِنَّهُمْ كٰانُوا قَوْمَ سَوْءٍ