نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 13 صفحه : 137
قوله: وَ مٰا تِلْكَ بِيَمِينِكَ ،چيست آنكه به دست راست تو است اى موسى؟ فرّاء گفت: تِلْكَ اين جا به معنى هذه است،و اولىتر آنكه بر جاى خود باشد،براى آنكه عصا با موسى بود،و اين [1]خداى مىگويد،و اين جا جارى مجراى بعدى بود.
و گفتند:به معنى«الّذي»است،و التّقدير:و ما الّذي بيمينك يا موسى.
در وجه چنين سؤال دو قول [2]گفتند،يكى آنكه:براى استيناس گفت تا موسى را انس پديد آيد با كلام خداى و گستاخ شود،و وجه دگر آنكه:تا تنبيه كند او را برآن معجزات كه از او پديد خواست آمدن خارق عادت.
قٰالَ هِيَ عَصٰايَ ،موسى-عليه السّلام-گفت:اين عصا و چوب سفر من است، گفت:چه كنى اين را؟گفت: أَتَوَكَّؤُا عَلَيْهٰا ،برآن تكيه كنم در وقت رفتن و در وقت استراحت و در وقت آنكه به جويى بجهم [3]. وَ أَهُشُّ بِهٰا عَلىٰ غَنَمِي ،و برگ از درخت فروكوبم براى گوسپند،قال الرّاجز:
اهشّ بالعصا على اغنامي من ناعم الاراك و البشام و عكرمه خواند:و اهسّ به«سين»غير معجم،و گفت:معنى آن است كه:
نضر بن شميل گفت:خليل را پرسيدم از وجه قرائت عكرمه،گفت:عرب بسيار معاقبه كند ميان«سين»و«شين»،يقول:سمّت العاطس و شمّت،و شنّ عليه الدّرع [5]و سنّ،و الرّوشم و الرّوسم للختم. وَ لِيَ فِيهٰا مَآرِبُ أُخْرىٰ ،و مرا در اين عصا حاجتهاى دگر باشد،واحدها مأْربة و مأربة و مأربة ثلاث لغات.
عبد اللّه عبّاس گفت:موسى-عليه السّلام-زاد و متاع خود بر عصا نهادى و از او برگرفتى او را به منزلت راحله بود،و چون خسته شدى بر او نشستى،در زير ران او رهوار مىرفتى،و وقتها با او در راه مىرفتى و با او حديث مىكردى تا انس بودى او را با او،و جايى كه طعام نداشتى بر زمين زدى آنچه او را بايستى از قوت روز برآمدى و چون تشنه شدى بر زمين زدى چشمۀ آب بر آمدى،و چون جايى فروآمدى [6]و از