نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 12 صفحه : 350
و آن ضمير كه بايد كه در جملۀ خبرى باشد،عايد با مبتدا در او مقدّر است، و التّقدير:انا لا نضيع اجر من احسن منهم عملا،چنان كه:السّمن منوان بدرهم، التّقدير منه، و گفتند: أُولٰئِكَ لَهُمْ جَنّٰاتُ عَدْنٍ ،در جاى خبر اوست.خداى تعالى گفت:آنان كه ايمان آرند و عمل صالح كنند،ما مزد نيكوكاران ضايع نكنيم،يعنى ايشان نيكوكار باشند و ما مزد نكوكاران ضايع نكنيم. أُولٰئِكَ ،ايشان آنانند كه ايشان را باشد بهشتها مقام.و العدل،الاقامة.
تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهٰارُ ،در زير ايشان جويها مىرود،يعنى در زير كوشكها و درختان بستانهاى ايشان، يُحَلَّوْنَ فِيهٰا ،درپوشانند ايشان را به حلىّ و زينت، مِنْ أَسٰاوِرَ ،گفتند:«من»اوّل زيادت است و دو [1]تبيين.و گفتند:هر دو تبيين است، دستفرنجهاى [2]زرّين.و«اساور»،جمع سوار باشد و گفتند:جمع اسوار [3]،على حذف الزّيادة،چه اگر«يا» [4]زيادت بودى [5]،اساوير بودى.و گفتهاند:جمع اسورة باشد،و اسوره جمع سوار بود،فهو جمع الجمع.و يقال:سوار و سوار،بالكسر و الضّم.
و گفتند:اين از عادت ملوك بودى،يعنى اهل بهشت به زىّ و زينت ملوك باشند.
سعيد جبير گفت:هريكى از اهل بهشت سه دستورنجن [6]دارند:يكى از سيم،يكى از زر،يكى از لؤلؤ و ياقوت. وَ يَلْبَسُونَ ثِيٰاباً خُضْراً ،و جامههاى سبز پوشند از سندس و آن ديباى تنك باشد. وَ إِسْتَبْرَقٍ ،و آن ديباى [7]ستبر [8]باشد،و گفتهاند:معرّب است. مُتَّكِئِينَ فِيهٰا عَلَى الْأَرٰائِكِ ،تكيه زده باشند در بهشت بر سريرها.و «اريكه»،سريرى باشد كه از بالاى او قبّهاى يا كلّهاى زده باشند.و نصب متّكئين، بر حال است. نِعْمَ الثَّوٰابُ ،التقدير،نعم الثّواب الجنّة،نيكو ثواب است بهشت.
وَ حَسُنَتْ مُرْتَفَقاً ،و نكو تكيهگاهى است او،يا منتفعى [9]و انتفاعى و منفعتگاهى.
وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلاً رَجُلَيْنِ -الآيه،گفتند:اين آيات در حقّ دو برادر آمد از اهل مكّه از بنى مخزوم:يكى مؤمن و يكى كافر.مؤمن،ابو سلمه بود-عبد اللّه بن