responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح    جلد : 11  صفحه : 114

توكّل‌كنندگان بر او توكّل كنند.

و مصر را چهار دروازه بود،ايشان پراگنده شدند و به هر چهار دروازه در مصر شدند،چنان كه يعقوب فرموده بود. مٰا كٰانَ يُغْنِي عَنْهُمْ مِنَ اللّٰهِ مِنْ شَيْءٍ ،از خداى تعالى هيچ غنا نكرد آن دخول ايشان از درهاى پراگنده مگر حاجتى كه در دل يعقوب بود كه آن حاجت روا شد،و آن شفقت پدران بود بر فرزندان و ترس و انديشۀ او از چشم بد.

آنگه يعقوب را وصف كرد به علم،گفت:او عالم بود به آنچه ما او را آموختيم، و گفتند:حافظ بود آن علم را كه ما آموختيم او را،و گفتند:عامل بود بر آنچه عالم بود به آن،يعنى بر علم عمل كردى و لكن بيشتر مردمان ندانند اين حال.

وَ لَمّٰا دَخَلُوا عَلىٰ يُوسُفَ ،چون برادران به مصر رسيدند و در نزديك يوسف شدند و گفتند:ايّها العزيز آن‌چنان كه فرمودى بكرديم و آن برادر را كه خواستى بياورديم.گفت:نكو كردى و صواب كردى و پاداشت اين از من بيابى.

آنگه بفرمود تا ايشان را جايى فرود آوردند و اكرام كردند و مهمان‌دارى فرمود ايشان را،و بفرمود تا براى هر دو برادر خوانى بياوردند [1]در پيش ايشان بنهادند، بنيامين تنها بماند،گفت:اگر برادر من يوسف بر جاى بودى،با من بنشستى و من تنها نبودمى.اين مى‌گفت و مى‌گريست.يوسف-عليه السّلام-گفت:خواهى تا من برادر تو باشم؟گفت:تو خود پادشاهى و عزيز مصرى،و لكن مرا به جاى او كس نباشد.گفت:اكنون تا تنها نباشى،خيز بر من آيى [2]و با من نان بخور،و او را بر سرير برد و با خود بنشاند تا با او طعام خورد.چون شب را [3]به طعام بنشستند،هم چنين كرد.چون وقت خفتن بود براى هر دو برادر از ايشان بسترى بگستردند،بنيامين [4]تنها ماند،گفت [5]:با من به جامۀ من درآى،و او را با خود بخوابانيد.بر دگر روز گفت:

اى فرزندان يعقوب!من شما را جفت مى‌بينم و همه را با يكديگر الف [6]مى‌بينم [7]،


[1] .بم،آب،آز،آج+و.

[2] .همه نسخه بدلها:آى.

[3] .قم:در آمد.

[4] .قم:ابن يامين.

[5] .همۀ نسخه بدلها+تو.

[6] .آز،لب:الفتى.

[7] .قم:مى‌يابم.

نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح    جلد : 11  صفحه : 114
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست