نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 10 صفحه : 67
فَلَمّٰا زٰاغُوا أَزٰاغَ اللّٰهُ قُلُوبَهُمْ... [1]،و قال: رَبَّنٰا لاٰ تُزِغْ قُلُوبَنٰا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنٰا... [2]،گفتند سبب نزول آيت آن بود كه:مردى بود در جملۀ صحابه،او را ابو خيثمه عبد اللّه بن خيثمه گفتند.او از رسول-عليه السّلام-بازپس استاد در غزات تبوك ده روز.و اين مرد دو زن داشت يك روز به گرمگاه در آمد،اين زنان هريكى عريشى ساخته بودند و برفته و آب زده و جامه فگنده و آب سرد نهاده و طعامى ساخته.او در آمد ايشان پيش او رفتند و او در عريش آمد و بنشست جايى بود خنك و آبى سرد و طعامى [3]،و زنان به خدمت او ايستاد[ه] [4].با خويشتن انديشه كرد و گفت:من روا دارم كه من اين جا بنشينم بر چنين حال [5]و رسول خداى و صحابۀ او سلاح در گردن [6]در گرما و سرما و باد و باران در رنج!و اللّه كه من با اين زنان حديث نكنم تا ساز نكنم و از قفاى رسول بنشوم.
آنگاه برگ بساخت و زنان با او حديث مىكردند و او جواب نمىداد،و شتر پيش آورد و زادى كه داشت و برگى بر او بست و بر نشست و برفت تا به رسول -عليه السّلام-رسيد به تبوك.مردم گفتند:يا رسول اللّه!سوارى مىآيد از راه.رسول -عليه السّلام-گفت:
كن ابا خيثمه ،ابو خيثمه باشد [7]كه پيش آمد،ابو خيثمه بود.
رسول-عليه السّلام-گفت:چگونه افتاد كه از من بازپس ايستادى و اكنون بيامدى؟ گفت:يا رسول اللّه!قصّه چنين افتاد و گفت و آنچه رفته بود [8]حكايت بكرد با رسول -عليه السّلام.خداى تعالى اين آيت بفرستاد و گفت از پس آنكه دل گروهى بر [9]ابو خيثمه و مانند او جماعتى كه بازماندند از صحبت رسول.آنگه مدد توفيق ايشان را دريافت تا برفتند و رضاى رسول دريافتند و توبه كردند و خداى تعالى توبۀ ايشان قبول كرد،و ذلك قوله: ...ثُمَّ تٰابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا [10].و بعضى دگر گفتند:من بعد ما كاد يزيغ قلوب فريق منهم،مراد آنانند كه[120-پ]ايشان را في ساعة العسرة،از بىزادى و بىآبى و بىبرگى رنج رسيد تا نزديك بود كه دل ايشان از راه حق ميل-