نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 1 صفحه : 323
بودندى،نماز ديگر روز شنبه راه بگرفتندى تا ماهى در [1]دريا نتوانستى شدن.روز يكشنبه بگرفتندى،پس گفتند [2]:ما آب روز آدينه مىافگنيم در حوض،و ماهى يكشنبه مىگيريم،چيزى نكرده باشيم كه خداى ما را از آن نهى كرد،مدّتى بر اين راه مىزدند [3].
قولى دگر آن است كه:روز آدينه بيامدندى و دامها در دريا و حوضها و جايها كه ماهى آنجا آمدى [4]در انداختندى و شنبه رها كردندى تا ماهى در دام شدى.روز يكشنبه دام از دريا بر كشيدندى،گفتندى:ما را شنبه نهى كردند نه آدينه و يكشنبه- .
و در آن شهر هفتاد هزار مرد بودند،گروهى اين مىكردند و گروهى نمىكردند، و آنان را كه اين مىكردند [5]نهى منكر نمىكردند،و آنان[96-پ]كه اين نمىكردند آنان را كه اين مىكردند [6]نهى منكر مىكردند برايشان،و ايشان دوازده هزار مرد بودند.
چون مدّتى به اين [7]بر آمد،و آن مردم [8]بر اين كار دلير شدند،و خداى تعالى ايشان را عقوبت نمىكرد،شنبه نيز دست دراز كردند و ماهى گرفتند و مدّتى بر اين بماندند،و مال بسيار جمع كردند.چون اين ناهيان منكر بسيار بگفتند،و ايشان قبول نكردند،گفتند:ما با شما در اين شهر نباشيم كه ما از عذاب خداى ايمن نهايم،ما شهر با شما ببخشيم.شهر قسمت كردند،و ايشان با يك جانب شدند و حايلى و بارهاى بكردند از ميان خود و آن قوم،و نيز با ايشان مخالطت و مؤاكلت و مشاربت نكردند.
داود-عليه السّلام-بر ايشان دعا كرد.خداى تعالى عذاب برايشان فرستاد و ايشان را مسخ كرد با كپى كرد ايشان را.