responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح    جلد : 1  صفحه : 124

عبد اللّه عبّاس گفت: [1]أ زلزلت الارض أم بى أرض،زمين مى‌لرزد يا مرا لرز است؟خداى تعالى تكذيب ايشان كرد بقوله: أَلاٰ إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ .«الا» استفتاح كلام بود،و«هم»عماد است يا فصل-چنان كه برفت.خداى تعالى گفت:دروغ مى‌گويند،مفسد خود ايشانند بر حقيقت، وَ لٰكِنْ لاٰ يَشْعُرُونَ ،و لكن نمى‌دانند.

وَ إِذٰا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا كَمٰا آمَنَ النّٰاسُ ،خداى تعالى حكايت مى‌كند كه:چون مؤمنان ايشان را دعوت كردندى با ايمان،و گفتندى:ايمان آريد چنان كه مردمان يعنى صحابۀ رسول-صلّى اللّه عليه و آله و رضى عنهم.«قالوا»،ايشان جواب دادندى و گفتندى: أَ نُؤْمِنُ ،اين همزۀ استفهام است بر سبيل انكار،ايمان آريم؟ يعنى ايمان نياريم، كَمٰا آمَنَ السُّفَهٰاءُ ،چنان كه اين سفيهان آورده‌اند! و«سفهاء»،جمع سفيه باشد،مثل:علماء و عليم،و حكماء و حكيم.و «سفه»،ضعف رأى و جهل بود به مواضع منافع و مضارّ،و از اين كار را خداى تعالى زنان را و اطفال را سفهاء خواند،في [2]قوله: وَ لاٰ تُؤْتُوا السُّفَهٰاءَ أَمْوٰالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللّٰهُ لَكُمْ قِيٰاماً [3].

و اصل«سفه»در لغت خفّت بود.و ثوب سفيه گويند جامه‌اى كه تنك بافته بود،و از اين جا سفيه ضدّ حليم بود،كه در حليم رزانت [4]و وقار بود،و منه

قول النّبى -صلّى اللّه عليه و آله: شارب الخمر سفيه لخفّة عقله. حق‌تعالى جواب داد كه:الا انّهم هم السّفهاء،بر حقيقت سفيه ايشانند نه مؤمنان كه ايشان سفيه خواندند ايشان را.

وَ لٰكِنْ لاٰ يَعْلَمُونَ ،و لكن نمى‌دانند.و حقيقت«علم»،معنيى باشد كه اقتضاى سكون نفس كند و از قبيل اعتقاد باشد،و از حقّ او آن است كه معتقد بر وفق اعتقاد باشد و اگرچه در حد نبايد آوردن،چه در حدّ لفظى بايد كه بدو كشف و ابانت افتد محدود را از نامحدود.

و در آيت دليل است بر بطلان قول اصحاب معارف كه گويند:معارف


[1] .آج در حاشيه افزوده:هنگامى كه زمين مى‌لرزيد.

[2] .همۀ نسخه بدلها:من.

[3] .سورۀ نساء(4)آيۀ 5.

[4] .مر:سكينه.

نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح    جلد : 1  صفحه : 124
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست