responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : حق اليقين نویسنده : علامه مجلسى    جلد : 2  صفحه : 452

كه خدا عطا كرده است بتو چيست فرمود كه نهرى است در بهشت از شير سفيدتر و از تير راست‌تر و در كنارش قبه‌ها است از مرواريد و ياقوت زرد وارد شوند بر آن نهر مرغان سبزى چند كه گردنها داشته باشند مانند گردنهاى شتران خراسانى گفتند يا رسول اللّه چه بسيار نيكست آن مرغان فرمود ميخواهيد خبر دهم شما را به نيكوتر از آنها گفتند بلى يا رسول اللّه فرمود كه هر كه از آن مرغ بخورد و از آن آب بياشامد فايز گردد بخشنودى حق تعالى و از حضرت صادق عليه السّلام مرويست كه آن نهرى است در بهشت كه حقتعالى بپيغمبر خود داد بعوض پسرش ابراهيم و از انس مرويست كه حضرت رسول فرمود آن نهرى است در بهشت كه وعده كرد پروردگار من مرا بآن نهر خير بسيار و آن حوض منست وارد ميشوند بر آن نهر امت من در روز قيامت و ظرفهاى آن بعدد ستاره‌هاى آسمانست پس جماعتى از ايشان را از پيش من بربايند پس من گويم پروردگارا ايشان از امت من‌اند گويد تو نميدانى كه اينها بعد از تو چه بدعت‌ها كردند اين حديث را مسلم در صحيح خود روايت كرده است و در مجالس شيخ مفيد و تفسير على بن ابراهيم و بشارة المصطفى از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده‌اند كه چون روز قيامت شود حقتعالى جمع كند مردم را از اولين و آخرين در يك زمين عريان و پا برهنه پس بازدارند ايشان را در راه محشر تا عرق شديد بكنند و نفسهاى ايشان تنگ شود مدتها بر اين حال بمانند چنانچه حقتعالى فرموده است و خاشع شود صداها از براى خداوند رحمن پس نشنوى مگر صداى بسيار آهسته پس منادى ندا كند از پيش عرش كه كجا است پيغمبر امى پس مردم گويند نامش را بگو پس ندا كنند كه كجا است پيغمبر رحمت محمد بن عبد اللّه (ص) پس رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم برخيزد و در پيش پيش همه مردم روان شود تا منتهى شود بحوضى كه طولش بقدر ما بين ايله بصره و صنعاى يمن باشد پس حضرت امير را بطلبند و در پهلوى آن حضرت بايستد پس مردم را رخصت دهند كه بگذرند بعضى را گذارند كه آب بياشامند و بعضى را منع كنند چون حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بيند كه بعضى از دوستان ما اهل بيت را بسبب گناهان ايشان دور ميكنند بگريد و مكرر گويد پروردگارا اينها از شيعيان على‌اند پس حقتعالى ملكى را بفرستد و سؤال كند كه يا محمد (ص) سبب گريه تو چيست حضرت گويد چگونه گريه نكنم از براى جمعى از شيعيان برادرم على عليه السّلام كه مى‌بينم ايشان را بجانب اهل جهنم ميبرند و منع ميكنند ايشان را كه بر حوض من وارد شوند پس حقتعالى فرمايد كه ايشان را بتو بخشيدم و از گناهان ايشان در گذشتم و ملحق كردم ايشان را بمواليان ذريه تو و ايشان را در زمره تو قرار دادم و بر حوض تو ايشان را وارد گردانيدم و قبول كردم شفاعت ترا در ايشان و گرامى داشتم تو را باين‌

نام کتاب : حق اليقين نویسنده : علامه مجلسى    جلد : 2  صفحه : 452
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست