نام کتاب : حق اليقين نویسنده : علامه مجلسى جلد : 2 صفحه : 437
سابقه گذشت كه مؤمن را بر نعمتهاى دنيا حساب
نيست.
و در بعضى احاديث گذشت كه در مأكول و ملبوس و
منكوح حساب نميباشد و در ثواب بسيارى از اعمال وارد شده است كه ميشود عامل آن
بىحساب داخل بهشت شود و آنچه در باب بىحساب ببهشت رفتن جمعى وارد شده است مخصص
عمومات خواهد بود و حساب نسبت بغير ايشان بعمل خواهد آمد و جمع ميان احاديث ديگر
بدو وجه ميتوان كرد:
اول آنكه حساب نكردن نعمتهاى دنيا نسبت
بمؤمنان باشد و حساب كردن نسبت بغير ايشان.
دويم آنكه حساب نكردن در
امور ضروريه باشد مانند آنسه چيز كه مذكور شد و حساب كردن در غير امور ضروريه باشد
مانند اسراف و تبذير و صرف در محرمات و كسب كردن از وجوه غير مشروعه يا زياده از
قدر ضرورت جمع كردن و عمر را در تحصيل آن ضايع كردن و بدان كه احاديث مختلف است در
باب عريان محشور شدن و پوشيده مبعوث شدن و در بعضى وارد شده است كه عريان محشور
ميشوند چنانچه حديث فاطمه بنت اسد بر آن دلالت داشت و در احاديث معتبره منقولست كه
نيكو كنيد كفنهاى مردههاى خود را كه بآنها محشور خواهند شد و ممكنست كه اول در
باب غير مؤمنان مطلق يا غير مؤمنان كامل باشد و ثانى در باب مؤمنان يا كامل ايشان
باشد و در باب فاطمه بنت اسد خوابيدن حضرت از براى مزيد اطمينان باشد.
فصل يازدهم در بيان سؤال از رسل و شهادت
شهداء و دادن نامهها بدست راست و چپ و بعضى از احوال و اهوال روز قيامت است:
حقتعالى ميفرمايد روزى كه جمع كند خدا رسولان
را و فرمايد كه چه بود آنچه اجابت شما كردند امتهاى شما گويند علمى نيست ما را
توئى بسيار داننده غيبها و فرموده است كه پس ما البته سؤال خواهيم كرد آنها را كه
پيغمبران بسوى ايشان فرستاده شده است و البته سؤال خواهيم كرد از فرستادهشدگان و
خبر خواهيم داد ايشان را بعلم و ما غائب نبوديم از كردههاى ايشان و فرموده است كه
چگونه خواهد بود حال امتها در وقتى كه بياوريم از هر امتى گواهى از نفس ايشان و تو
را بياوريم بر ايشان گواه و فرموده است كه روزى كه برانگيزيم از هر امتى گواهى بر
ايشان از نفس ايشان و بياوريم ترا گواه بر ايشان و فرموده است كه تا بوده باشد
رسول گواه بر شما و بوده باشيد شما گواهان بر مردم و فرموده است كه از براى
ايشانست عذابى عظيم روزى كه گواهى دهند بر ايشان زبانهاى ايشان و دستهاى ايشان و
پاهاى ايشان بآنچه ميكردند و
نام کتاب : حق اليقين نویسنده : علامه مجلسى جلد : 2 صفحه : 437