responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : حق اليقين نویسنده : علامه مجلسى    جلد : 2  صفحه : 406

و امثال ايشان و ممكن است كه احاديث عدم ضغطه مؤمن محمول باشد بر عدم ضغطه شديده و منافات با ضغطه خفيفه معاذ نداشته باشد و در اخبار ضغطه معاذ اشعار به حقيقت آن هست يا آنكه حمل كنيم بر عدم ضغطه كه بر وجه غضب باشد و ضغطه مؤمن بر وجه لطف باشد از براى آنكه قابل دخول بهشت گردد چنانچه ابتلاى او ببلاهاى دنيا از اين جهت است يا آنكه گوئيم در صدر اسلام چنين بود كه از براى غير معصومين بر وجه عموم بود و بعد از آن بشفاعت رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و ائمه معصومين از مؤمنين رفع شد و اين وجه غريب است اگر چه در بعضى از اخبار بعدى دارد و در حديث حسن كالصحيح از زراره منقول است كه گفت از حضرت باقر عليه السّلام پرسيدم كه جريده را چرا با ميت ميگذارند فرمود از براى آنكه عذاب و حساب از ميت دور ميشود مادام كه تراست و همه عذاب در يك روز و يك ساعت ميباشد قدر آنكه ميت را داخل قبر ميكنند و قوم برمى‌گردند و دو جريده را از براى اين قرار داده‌اند كه در آن ساعت عذاب نكنند و هرگاه در آن وقت نشد ان شاء اللّه بعد از خشك شدن هم نميشود.

مؤلف گويد كه در توجيه اين حديث دو احتمال هست اول آنكه عذاب جسد اصلى در ساعت اول ميباشد دويم آنكه ابتداء عذاب در ساعت اول ميباشد هرگاه حقتعالى در آن وقت تفضل كرد و عذاب نكرد بعد از خشك شدن ان شاء اللّه عذاب نميكند و اين ظاهرتر است.

فائده ثالثه در بيان محل روح است و جسد مثالى در عالم برزخ‌

و كلينى از حيه عربى روايت كرده است كه حضرت امير المؤمنين عليه السّلام فرمود كه هر مؤمنى كه بميرد در بقعه‌اى از بقعه‌ها ميگويند روح او را كه ملحق شو بوادى السلام كه صحراى نجف اشرف است و بدرستى كه آن بقعه‌ايست از جنت عدن و ايضا منقولست كه شخصى بخدمت حضرت صادق عليه السّلام عرض كرد كه برادر من در بغداد است و ميترسم در آنجا بميرد حضرت فرمود كه چه پروا دارى هر جا خواهد بميرد هيچ مؤمن در مشرق و مغرب زمين نميماند مگر آنكه خدا حشر ميكند روح او را بوادى السلام راوى گفت كجا است وادى السلام فرمود بيرون كوفه است گويا ميبينم ايشان را كه حلقه حلقه نشسته‌اند و با يكديگر سخن ميگويند و در اخبار بسيار وارد شده است كه ارواح مؤمنان بر درختى ميباشند در بهشت بر صفت بدنها يكديگر را مى‌شناسند و از يكديگر سؤال ميكنند و از طعام و شراب بهشت ميخورند و مى‌آشامند و ميگويند اى پروردگار ما قيامت را از براى ما برپا كن و آنچه وعده داده‌اى عطا كن و آخر ما را باول ما ملحق گردان و هرگاه روحى از ارواح بر ايشان وارد ميشود جمع ميشوند نزد او كه سؤال كنند پس بعضى‌

نام کتاب : حق اليقين نویسنده : علامه مجلسى    جلد : 2  صفحه : 406
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست