نام کتاب : حق اليقين نویسنده : علامه مجلسى جلد : 2 صفحه : 404
و در روايت ديگر فرمود كه اگر دشمن خدا باشد و
جواب صواب نگويد بر او ضربتى بزنند كه هر دابه كه خدا خلق كرده است از آن بترسد
بغير جن و انس پس درى بسوى او از جهنم بگشايند و باو گويند بخواب ببدترين احوال پس
جاى او چنان تنگ شود مانند تنگى سر نيزه در ميان آهن حتى آنكه مغز سرش از ناخنهاى
پايش بدر رود و خدا مسلط گرداند بر او مارها و عقربهاى زمين را تا آنكه او را
بدرند تا خدا او را مبعوث كند و از بدى حالش آرزوى قيامت كند و كلينى از حضرت باقر
عليه السّلام روايت كرده است كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود كه
هيچ پيغمبرى نبوده است مگر آنكه پيش از پيغمبرى گوسفند ميچرانيد و من نيز گوسفند
ميچرانيدم قبل از نبوت و نظر ميكردم بسوى شتران و گوسفندان كه در چراگاه خود در
غايت امنيت ميچريدند و در اطراف ايشان چيزى نبود كه آنها را از جا بدر آورد ناگاه
همه ميترسيدند و سر از چرا بر ميداشتند و من تعجب ميكردم از حال ايشان تا آنكه
جبرئيل مرا خبر داد كه در قبر كافرى را ضربتى ميزنند كه جميع مخلوقات صداى او را
مىشنوند و ميترسند پس در آن وقت دانستم كه سبب فزع و خوف آنها آن بوده است پس
پناه بريد بخدا از عذاب قبر و راوندى از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده است كه
هر كه ركوع خود را تمام بعمل مىآورد وحشت قبر بر او داخل نمىشود و از ابن عباس
منقول است كه عذاب قبر سه حصه است ثلثى از براى غيبت است و ثلثى از براى نميمه است
و نميمه سخنچينى است و ثلثى از براى عدم احتراز از بول است و در محاسن بسند موثق
از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده است كه عمده عذاب قبر در بول است و در علل
الشرايع بسند صحيح از آن حضرت منقول است كه مردى از نيكان را يا از علماى بنى
اسرائيل را در قبر نشاندند و گفتند ما صد تازيانه از عذاب الهى بر تو ميزنيم گفت
طاقت آن ندارم و پيوسته كم ميكردند و او ميگفت طاقت ندارم تا بيك تازيانه رسيد
بازگفت طاقت ندارم گفتند از اين چاره نيست گفت بچه سبب اين را بر من ميزنيد گفتند
براى اينكه يك روز نماز بىوضو كردى و بر ضعيفى و مظلومى گذشتى و او را يارى نكردى
پس يك تازيانه بر او زدند كه قبرش مملو از آتش شد- و كلينى بسند معتبر از ابو بصير
روايت كرده است كه گفت از حضرت صادق عليه السّلام سؤال كردم كه آيا از ضغطه قبر
كسى نجات مىيابد فرمود پناه ميبرم بخدا از آنچه بسيار كم است كسى كه از آن رهائى
يابد بدرستى كه رقيه را چون عثمان ملعون شهيد كرد رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله
و سلّم بر قبر او ايستاد و سر بسوى آسمان بلند كرد و آب از ديدههاى حقبينش ريخت
و بمردم گفت بيادم آمد آنچه از آن ملعون بر او
نام کتاب : حق اليقين نویسنده : علامه مجلسى جلد : 2 صفحه : 404