نام کتاب : حق اليقين نویسنده : علامه مجلسى جلد : 2 صفحه : 402
تست كه به آن اعتقاد داشتهاى و از كتاب تست
كه آن را تلاوت ميكردهاى و از امامى است كه ولايت آن را اختيار كرده بودى پس
ميپرسند از عمر تو كه در چه چيز فانى كردهاى و از مال خود كه از كجا كسب كردهاى
و در چه چيز تلف كردهاى پس عذر خود را بگير و مهيا شو جواب را پيش از امتحان و سؤال
اگر مؤمن و پرهيزكارى و عارفى بدين خود و متابعت ائمه صادقين كردهاى و موالات
باولياء و دوستان خدا كردهاى خدا حجت تو را تلقين تو ميكند و زبانت را گويا
ميگرداند بثواب پس جواب را نيكو ميگوئى و بشارت ميدهند ترا به بهشت و خوشنودى خدا
و زنان نيكوى خوش خوى و استقبال ميكنند تو را ملائكه بروح و ريحان و اگر چنين
نباشى زبانت مضطرب ميشود و حجت تو باطل ميشود و كور ميشوى از جواب و بشارت ميدهند
تو را به آتش و استقبال ميكنند تو را ملائكه بنزل حميم و سوختن جحيم.
و اما ضغطه قبر و ثواب و عقاب آن فى الجمله
اجماعى جميع مسلمانان است چنانچه سابقا مذكور شد و از احاديث معتبره ظاهر مىشود
كه ضغطه قبر در بدن اصلى است و عام نيست و تابع سؤال قبر است و كسى را كه سؤال
نكنند او را ضغطه نميباشد و على بن ابراهيم گفته است در تفسير آيه وَ مِنْ
وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ برزخ امر بين
الامرين و آن ثواب و عقاب بين دنيا و آخرت است و اين رد ميكند قول كسيرا كه انكار
عذاب قبر و ثواب و عقاب پيش از قيامت ميكند و حضرت صادق عليه السّلام فرمود كه
بخدا سوگند كه نميترسم بر شما مگر برزخ را اما در وقتى كه در قيامت با ما باشيد ما
اولائيم بشفاعت شما و ابن بابويه و ديگران از حضرت صادق ع روايت كردهاند كه چون
سعد بن معاذ انصارى برحمت الهى واصل شد حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله و سلّم
امر فرمود كه او را غسل دادند و حنوط كردند و چون جنازهاش را برداشتند حضرت
بىكفش و ردا با جنازه او روان شد گاه جانب راست جنازه را ميگرفت و گاه جانب چپ را
و چون بقبر رسيد حضرت خود داخل قبر او شد و بدست مبارك خود او را در لحد گذاشت و
خشت بر او درست چيد و فرجهها را بگل و سنگ محكم ميكرد و چون فارغ شد فرمود كه
ميدانم او در قبر ميپوسد و ليكن خدا دوست ميدارد كسى كه كار كند محكم كند پس مادر
سعد گفت كه اى سعد گوارا باد تو را بهشت حضرت فرمود اى مادر سعد جزم مكن بر
پروردگار خود بدرستى كه در قبر فشارى بسعد رسيد پس صحابه گفتند يا رسول اللّه از
براى سعد كارى كردى كه از براى ديگرى نكردى گفت چون ملائكه بىكفش و ردا در جنازه
او ميرفتند من تأسى بايشان كردم و دستم در دست جبرئيل عليه السّلام بود هر جا را
كه او ميگرفت من ميگرفتم و گفتند به آنچه نسبت باو بعمل آوردى و فرمودى كه ضغطه
باو رسيد فرمود بلى با اهلش كج خلقى ميكرد و
نام کتاب : حق اليقين نویسنده : علامه مجلسى جلد : 2 صفحه : 402