responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : حق اليقين نویسنده : علامه مجلسى    جلد : 2  صفحه : 358

كسى كه آن ندا را لبيك ميگويد و اجابت ميكند ملائكه پس مؤمنان جن پس سيصد و سيزده نفر كه نقباى آن حضرتند ميگويند شنيديم و اطاعت كرديم و هيچ صاحب گوشى از خلايق نميماند مگر آنكه آن صدا را ميشنوند و متوجه ميشوند خلايق از شهرها و صحراها و درياها و بيابان‌ها پس چون نزديك بغروب آفتاب شود شيطان ندا كند كه پروردگار شما در وادى يابس ظاهر شده است و او عثمان بن عنبسه است از فرزندان يزيد بن معاويه با او بيعت كنيد تا هدايت بيابيد و مخالفت نكنيد كه گمراه ميشويد پس ملائكه و جن و نقباء همه او را تكذيب كنند و دانند كه او شيطانست و گويند كه شنيديم اما باور نمى‌كنيم پس هر صاحب شكى و منافقى و كافرى كه باشد بنداى آخر از راه برود و در تمام آن روز حضرت صاحب پشت بكعبه داده گويد كه هر كه خواهد نظر كند بآدم و شيث و نوح و سام و ابراهيم و اسماعيل و موسى و يوشع و عيسى و شمعون پس نظر كند بمن كه علم و كمال همه با من است و هر كه خواهد نظر كند بمحمد و على و حسن و حسين عليه السّلام و ائمه از ذريه حسين عليه السّلام پس نظر كند بمن و آنچه خواهد از من سؤال كند كه علم همه نزد من است آنچه آنها مصلحت ندانستند و خبر ندادند من خبر ميدهم و هر كه كتب آسمانى و صحف پيغمبر را ميخواهد بيايد و از من بشنود پس ابتداء كند و صحف آدم و شيث را بخواند امت آدم و شيث گويند كه اينست و اللّه صحف آدم و شيث كه هيچ تغيير نيافته است و خواند بر ما از آن صحف آنچه نميدانستم پس بخواند صحف نوح و صحف ابراهيم و تورية موسى و انجيل عيسى و زبور داود را پس علمهاى آن ملتها همه شهادت دهند كه اين است آن كتابها بنحوى كه از آسمان نازل شده بود و تغيير نيافته است و آنچه از ما فوت شده بود و بما نرسيده بود همه را بر ما خواند پس بخواند قرآن را بنحوى كه حقتعالى بر حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نازل ساخته بى‌آنكه تغيير يافته باشد و تبديل يافته باشد چنانچه در قرآن‌هاى ديگر شد پس در اين حال شخصى بيايد بخدمت آن حضرت كه رويش بجانب پشت گشته باشد و بگويد كه اى سيد من منم بشير و امر كرد مرا ملكى از ملائكه كه بخدمت تو بيايم و تو را بشارت دهم بهلاك شدن لشكر سفيانى پس حضرت فرمايد كه قصه خود را و برادرت را براى مردم نقل كن بشير گويد من و برادرم در ميان لشكر بوديم و خراب كرديم دنيا را از دمشق تا بغداد و كوفه را خراب كرديم و مدينه را خراب كرديم و منبر را در هم شكستيم و استرهاى ما در ميان مسجد مدينه سرگين انداختند پس بيرون آمديم و مجموع لشكرهاى ما سيصد هزار كس بودند و متوجه شديم كه كعبه را

نام کتاب : حق اليقين نویسنده : علامه مجلسى    جلد : 2  صفحه : 358
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست