responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : روضة الشهداء نویسنده : کاشفی، ملا حسین    جلد : 1  صفحه : 484

نيازيچه است ناحق سر بريدن شهريارى را كه بودى حضرت روح الأمين گهواره جنبانش
نه سهلست از عطش پژمرده كردن نوبهارى را كه از باغ رسالت رسته شد سر و خرامانش
نه آسانست كردن بر سر نيزه سر شاهى كه دادى بوسه سلطانِ رسل بر روى رخشانش
به وقت قتلش از هر ذرّه‌اى آواز مى‌آمد كه نفرين خدا بر شمر و بر انصار و اعوانش
در كنز الغرائب آورده: كه يزيد اهل بيت را در درون كوشك خود جاى مقرّر ساخته بود، و امام حسين «عليه السلام» دخترى داشت چهارساله كه بسيار او را دوست داشتى و او نيز پدر را به غايت دوست مى‌داشت و تا پدرش شهيد شده بود دائم مى‌پرسيد كه: «أين أبى؟» كجاست پدر من، مى‌گفتند به جائى رفته است و به انواع تسلّى، تسلّى مى‌دادند و او را به ديدار پدر اشتياق عظيم بود در اين وقت كه در كوشك يزيد بودند شبى اين دختر پدر را در خواب ديد كه او را در كنار گرفته از غايت شادى بيدار شد و پدر را نديد شوقش زياده گشت و آغاز اضطراب كرده فغان درگرفت حال پرسيدند گفت: حالى، مى‌ديدم كه در كنار پدر نشسته‌ام چون چشم باز كردم او را نمى‌بينم مرا بگوئيد كه پدرم كجاست؟ كه مرا بيش از اين طاقت فراق نمانده هر چند گفتند اى دختر صبر كن و شكيبائى پيش گير جواب مى‌داد كه:

يعلم اللّه مرا تاب شكيبائى نيست طاقت روز فراق و شب تنهائى نيست
فرياد نمود پدرم را پيش من آريد يا مرا نزد پدر فرستيد، چون أهل بيت اين سخن بشنيدند به يك بار فرياد از نهاد ايشان برآمد و خروش در گرفتند، يزيد پليد از گريه و غوغاى ايشان از خواب درآمد و كس فرستاد تا خبر گيرد كه أهل بيت را چه واقع شده است؟ ايشان صورت واقعه بازگفتند و خبر به يزيد رسيد كه دختر امام حسين پدر را در خواب ديده و براى ديدار او بى‌طاقتى مى‌كند يزيد گفت برويد و سر پدرش بدو نمائيد شايد تسلّى يابد، و يزيد آن سر را در خانۀ خاصّ خود نگاه مى‌داشت خادمان يزيد پليد آن سر را در طبقى سيمين نهاده و منديلى از سندس بر آن افكنده نزد أهل بيت آوردند و گفتند يزيد مى‌گويد: كه سر را بدو نمائيد شايد كه او را تسلّى پديد آيد، امّا چون طبق را پيش وى نهادند پرسيد كه اين چيست؟ گفتند آنچه مى‌طلبى اين است چون منديل

نام کتاب : روضة الشهداء نویسنده : کاشفی، ملا حسین    جلد : 1  صفحه : 484
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست