نام کتاب : روضة الشهداء نویسنده : کاشفی، ملا حسین جلد : 1 صفحه : 379
شكار حرب مىكرد و مبارز مىگشت. گاهى به شعله سنان آتش آهنگ دود جانسوز از سينه بىدلان برآوردى، و گاهى به خدمت تيغ بىدريغ رخنه در صف دليران و مبارزان كردى، دو هزار كس به آن يك كس درمانده دست به تير كردند.
ز پيكان عالمى را ژاله به گرفت ز خون روى زمين را لاله به گرفت در اين تير باران، اسب شاهزاده دنيا فضل سقط شد: و پياده در ميان آن قوم گرفتار گشت و عاقبت از سراى بىاعتبار دنيا متوجه منازل دار القرار شد و از برادران امام مظلوم اوّل كسى كه شربت شهادت چشيد و تشنه لب و سوخته جگر به پدرش ساقى كوثر رسيد، فضل بن على بود. «رضوان اللّه عليه» و چون لشكر عمر سعد ملعون اين ده تن را شهيد كردند روى به مددكارى نعمان بن مقاتل آوردند. و او با هزار سوار گرداگرد هاشم را فرو گرفته بودند و هاشم تنها با آن مديران دغا، كارزار مىكرد و دمار از پياده و سوار برمىآورد.
نشسته به زين چون يكى اژدها سر بارگى كرده بر وى رها نه اسبى عقابى برانگيخته نه تيغى نهنگى درآويخته به هر طرف كه مركب مىراند، بوى مرگ به مشام مقاتلان مىرسيد. و به هر جانب كه حمله مىكرد رنگ احمر به نظر مخالفان در مىآمد و نعمان بن مقاتل هر زمان نعره بر سپاه مىزد كه كوشش كنيد و خون برادرم بازخواهيد. در اين حال هاشم دريازيد و دوال كمرش بگرفت و از خانه زين در ربوده بر زمين زد چنانچه استخوانهايش در هم شكست و فى الحال مرغ روحش از قفس قالب شومش بيرون جست. پس علمدار او را به ضرب تيغ به نعمان در رسانيد و علمش نگونسار گردانيد. سپاه نعمان چون وى را كشته و علمش را نگون شده ديدند روى به گريز نهاده نعرۀ الحذر الحذر بركشيدند و در اين محل لشكر عمر سعد در رسيدند و ايشان را بازگردانيده قريب سه هزار كس حوالى هاشم را فرو گرفتند و او مانده شده بود، و زخم بسيار خورده و تشنگى بر او غلبه كرده نه راه گريز داشت و نه مجال ستيز و با اين همه مىجوشيد و مىخروشيد و مردانه مىكوشيد تا وقتى كه شربت شهادت نوشيد، و از جامه خانۀ كرامت سرمدى، خلعت سعادت أبدى به پوشيد. زين عالم فانى سوى گلزار بقا رفت.
نام کتاب : روضة الشهداء نویسنده : کاشفی، ملا حسین جلد : 1 صفحه : 379