نام کتاب : روضة الشهداء نویسنده : کاشفی، ملا حسین جلد : 1 صفحه : 373
چون تيرش تمام شد تيغ از نيام بركشيد و مبارزت مىنمود و سر دشمنان ر از تن ايشان مىربود. تا طاير جان پاكش از منادى غيب، صداى «اِرْجِعِي إِلىٰ رَبِّكِ» [1]شنود و به آشيان «فَادْخُلِي فِي عِبٰادِي» [2]توجه فرمود:
19 و 18. شهادت عبد الرحمن بن عبد اللّه يزنى و يحيى بن سليم مازنى:
بعد از آن عبد الرحمن بن عبد اللّه يزنى، به ميدان آمده بيست و هشت تن را بكشت و به وسيله شهادت به قرب عالم غيب و شهادت رسيد. پس از آن يحيى بن سليم المازنى تيغ مىزد و يحيى مرد پسنديده، و مبارز و كار ديده بود. حرب مىكرد و «محياى و مماتى للّه رب العالمين» مىگفت. ميمنه لشكر خصم را، كه از يمن خالى بود بر هم زد و آتش هيجا در ميسرۀ بىيسر ايشان برافروخت. آخر الامر ابن سليم از مقام تسليم، با قلب سليم از عنايت خداوند سلام، به دار السلام رسيد.
20. شهادت عبد الرحمن بن عروه:
بعد از او عبد الرحمن بن عروۀ غفارى، رجزگويان روى به معركه نهاد. و نور الأئمّه دو سه بيتى از ترجمه رجز او را آورده است
چون من اندر عرب جوان نبود در عرب چه، كه در جهان نبود چون بدستان حرب آرم روى رستم زال را امان نبود جان فداى حسين خواهم كرد كه جز او راحت روان نبود همين كه به ميدان تاخت و لواى محاربه و مقابله برافراخت، به يك ساعت سى كس را از مبارزان خياره بىجان ساخت قضا را تيرى بر پيشانى وى زدند آن را بيرون كشيده بينداخت و از چپ و راست حمله كرده با زخم چنان، دوازده تن ديگر بكشت و شهيد شد «رضوان اللّه عليه»