responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : روضة الشهداء نویسنده : کاشفی، ملا حسین    جلد : 1  صفحه : 348

حضرت امام حسين «عليه السلام» از بالاى مركب دست مبارك بر سر و روى حرّ ماليد و گفت: اى حرّ هر چند بنده گناه كند، چون رو به درگاه خداوند آورده، استغفار نمايد و از آن گناه توبه كرده عذر خواهد، اميد قبول هست «و هو الذي يقبل التوبة عن عباده» [1]جرمى كه نسبت به من كردى ناكرده انگاشتم و تقصيرى كه تا اين غايت از تو واقع شد، در گذشتم مردانه باش و در حرب دل قوى دار كه امروز روز بازار سعادت است و اين ميدان جلوه‌گاه اهل شهادت است حرّ با دلى از محبّت امام حسين «ع» پر، رو به ميدان نهاد و در طريد كردن و جولان نمودن داد هنر، بداد امّا چون مصعب برادر حرّ ديد كه حرّ آخرت را بر دنيا گزيد و دست ولا در دامن آل عبا زد اسب برانگيخت و در فتراك امام حسين آويخت لشكر عمر سعد گمان بردند كه به جنگ برادر مى‌رود و چون به ميدان رسيد گفت اى برادر، خضر راه من شدى و مرا از ظلمت نكرت به سرچشمۀ آب حيات معرفت رسانيدى من هم با تو موافقت كرده از اهل مخالف بيزار شدم، فردا هر دو گواه معامله هم باشيم و با هم از شفاعت امام حسين «عليه السلام» بهره گيريم پس حرّ برادر را به نزديك امام مظلوم آورده، صورت حال به موقف عرض رسانيد حضرت امام او را در برگرفت و به نواخت و او را با حرّ دعاى خير كرد.

مقتل امام اسماعيل آورده كه: در آن زمان كه حر نزديك امام آمد گفت يا بن رسول اللّه شب پدر خود را در خواب ديدم كه نزد من آمد و گفت اى حرّ در اين روزها كجا رفته بودى؟ گفتم رفته بودم كه سر راه بر امام حسين بگيرم پدرم فرياد بركشيد و گفت وا ويلاه! اى پسر تو را با فرزند رسول خدا چه كار؟ اگر طاقت آتش دوزخ دارى برو و با وى حرب كن: و اگر شفاعت رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و رضاى پروردگار عالم جلّ جلاله مى‌خواهى و رياض رضوان و غرفات بهشت جاودان مى‌جوئى برو و با دشمنان او مصاف كن اكنون مى‌خواهم كه اجازت دهى كه به حرب روم امام حسين «ع» فرمود كه تو ميهمان مائى صبر كن تا ديگرى برو حر گفت يا بن رسول اللّه اول كسى كه به مخاصمت تو آمد من بودم دستورى فرماى تا نخستين


[1] -

نام کتاب : روضة الشهداء نویسنده : کاشفی، ملا حسین    جلد : 1  صفحه : 348
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست