نزد او طعامى ديد كه در دنيا مانند آن نباشد، و چون دختر چهار ساله شد مادرش سفر آخرت پيش گرفت ربيع دختر را برداشته به مكه برد و بر كوه ابو قبيس برآمده روى بر آسمان كرد و گفت: خدايا اگر من به پرورش اين طفل مشغول شوم از طاعت تو باز مانم و در حضور من خلل افتد، خداوندا او را به تو سپردم. اين بگفت و بازگشته دختر را همانجا بگذاشت. و از اتفاقات حسنه آن سال خليفه بحج آمده بر كوه ابو قبيس برآمد و دختركى ديد تنها و بىكس در پس سنگى نشسته، پرسيد كه دختر كيستى؟ جواب داد كه يكى از بندگان خدايم پدرم مرا به اينجا آورده به خداى عزّ و جل سپرده خود برفت. محبتى از او در دل خليفه افتاده فرمود تا او را از آنجا برداشته در عمارى نشاندند و ببغداد آورده نامزد يكى از اولاد خود گردانيد، گويند مادر چندين كس از خلفا شد-انتهى كلامه بعباراته.
و أقول. . .
***
الشيخ الحافظ الفاضل رضي الدين رجب بن محمد بن رجب البرسي مولدا و الحلي محتدا الفقيه المحدث الصوفي المعروف
صاحب كتاب مشارق الانوار المشهور و غيره، كان من متأخري علماء الامامية لكن متقدم على الكفعمي صاحب المصباح، و كان «ره» ماهرا في اكثر العلوم، و له يد طولى في علم أسرار الحروف و الاعداد و نحوها كما يظهر من تتبع مصنفاته، و قد أبدع في كتبه حيث استخرج أسامي النبي و الائمة عليهم السلام من الآيات و نحو ذلك من غرائب الفوائد و أسرار الحروف و دقائق الالغاز و المعميات.
و لم أجد له الى الان مشايخ معروفة من أصحابنا و لم أعلم أنه عند من قرأ.