بود.
1007-: إيّاك و السّؤال فإنّه ذلّ حاضر و فقر تتعجّله.
از سؤال و تقاضا بپرهيز كه سؤال ذلت نقد است و فقريست كه در رسيدن آن شتاب مىكنى.
1008-: إيّاك و اللّجاجة فإنّ أوّلها جهل و آخرها ندامة.
از لجاجت بپرهيز كه آغازش جهالت است و انجامش ندامت.
1009-: إيّاك و خصلتين الضّجر و الكسل فإنّك إن ضجرت لم تصبر على حقّ و إن كسلت لم تؤدّ حقّا.
از دو صفت بپرهيز:ملالت و تنبلى كه اگر ملول باشى حق را تحمل نكنى و اگر تنبل باشى از اداى حق باز مانى.
1010-: إيّاك و كلّ أمر يعتذر منه.
از هر كارى كه عذر آن بايد خواست بپرهيز.
1011-: إيّاك و ما يسوء الاذن.
از هر چه بگوش بد آيد بپرهيز.
1012-: إيّاك و قرين السّوء فإنّك به تعرف.
از يار بد بپرهيز كه ترا بدو شناسند.
1013-: إيّاك و محقّرات الذّنوب فإنّ لها من اللّٰه طالبا.
از گناهان كوچك بپرهيز كه خدا از آن باز خواست ميكند.