نام کتاب : نهج الفصاحة نویسنده : پاینده، ابوالقاسم جلد : 1 صفحه : 108
صحيحشان را«صحيحين»مطلق گويند به اعتبار در صف اوّلند و به پندار اهل جماعت هر چه بخارى و مسلم آوردهاند قطعا صحيح است و علم قطعى به صحّت آن حاصل است [1]و به تعبير ابن خلدون «اجماع امت بر قبول و عمل به مندرجات آن هست» [2]و ترديد در صحت آن مخالفت اجماع است.
و شيعۀ دوازده امامى را در كار حديث اصول ديگر هست كه در فضيلت و عدالت اصحاب با اهل جماعت هم داستان نيستند و از همۀ اصحاب گروهى معدود را صاحب عدل و امانت شمارند و در روايت و درايت،طرق خاص دارند.چنان كه گفتيم على(ع)در حيات پيمبر مجموعهاى از احاديث وى نوشته بود كه هستۀ حديث شيعه از آنجاست و مدتها بعد،همان كتاب را به خطّ على(ع)در خاندان وى ديده بودند.از آن پس فرزندان وى كه وارث حق خاندان علوى بودند با همه زجر و آزار و تعقيب و مزاحمت كه در دوران امويان بيشتر و در ايّام عباسيان كمتر ولى مستمر بود از نقل و روايت و تفهيم و توضيح حديث فارغ نبودند و ياران خاص از تقرير و نقل ايشان مجموعهها كرده بودند كه بنام«اصل»يا«اصول»خوانده ميشد.
به دوران جعفر صادق(ع)كه مزاحمت اهل قدرت تخفيفى يافته بود براى بسط و ترويج حديث شيعه فرصت بيشتر بود و چهار هزار كس حديث از او شنيدند و روايت كردند، [3]و از تقرير وى مجموعهها فراهم آوردند كه شمار آن به چهار صد مىرسيد و به «اصول چهارصدگانه»معروف بود [4].
نخستين مجموعۀ مفصل و منظم از حديث پيمبر و فرزندان وى