نام کتاب : درسنامه مهدویت نویسنده : سلیمیان، خدامراد جلد : 1 صفحه : 205
قسطا كما ملئت جورا و ظلما»؛ [1]«...كسى كه ولادتش بر مردمان پوشيده و ذكر نامش بر آنها روا نيست،تا آنگاه كه خداى تعالى او را ظاهر ساخته و زمين را از عدل و داد آكنده سازد؛همانگونه كه پر از ظلم و جور شده باشد».
عبد العظيم حسنى گويد:...امام هادى عليه السّلام فرمود:«...و من بعدى ابنى الحسن فكيف للنّاس بالخلف من بعده قلت و كيف ذلك قال لانّه لا يرى شخصه و لا يحلّ ذكره باسمه حتّى يخرج فيملا الارض قسطا و عدلا...»؛ [2]«...و پس از من پسرم حسن است و مردم با جانشين او چگونه باشند؟گفتم:فداى شما شوم براى چه؟فرمود:زيرا شخص او را نمىبينند و بردن نام او روا نباشد؛تا آنكه قيام كند و زمين را پر از عدل و داد نمايد...».
سه.روايات جواز بدون بيم خطر
در اين دسته از روايات،به علت نام نبردن حضرت اشاره شده است.در اين صورت اگر آن علت وجود نداشته باشد،نهى نيز ساقط است.
امام باقر عليه السّلام در جواب ابو خالد كابلى-كه از نام حضرت مهدى عجّل اللّه تعالى فرجه الشريف پرسيده بود-فرمود:
«...سألتنى و اللّه يا ابا خالد عن سؤال مجهد،و لقد سألتنى عن امر ما كنت محدّثا به احدا و لو كنت محدّثا به احدا لحدثتك،و لقد سألتنى عن امر لو انّ بنى فاطمة عرفوه حرصوا على ان يقطعوه بضعة بضعة»؛ [3]«به خدا سوگند اى ابا خالد!پرسش سختى پرسيدى كه مرا به تكليف و زحمت مىاندازد؛همانا از امرى سؤال كردى كه[هرگز آن را به هيچكس نگفتهام و] اگر آن را به كسى گفته بودم،مسلما،به تو مىگفتم.همانا تو از من چيزى را سؤال كردى كه اگر بنى فاطمه او را بشناسند،حرص ورزند كه او را قطعه قطعه كنند».
از روايت ياد شده استفاده مىشود كه اگر ضرر و خطرى بر آن حضرت به وجود نيايد،
[1] .شيخ صدوق،كمال الدين و تمام النعمة،2،ص 368،ح 6.