responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 3  صفحه : 2196

زانكه اين عالم زنم زنده است خوش
از يمى نم يافت ز آن خويست گشن
چونكه جان در خاك و نم زنده بود
در جهان يم به بين تا چون شود
يم چو شهر است و چو دروازه است نم
نم چو قطره دان و بى‌اندازه يم
زين نمى كو همچو جانست اندرا
در يم جانان كه دريابى بقا
چونكه نم از بهر جانست اين طرف
پس ز راه جان طلب كن اين شرف
تا ترا آنجا برد كو بوده است
جستن اندر خاك يم بيهوده است
جزو هر خاكى به خاكستان برد
پس ز جان كن وصل جانان را طلب
بى‌لب و بى‌كام ميگو نام رب
تا رهى از جنس اين فانى جهان
در جهان جان بمانى جاودان
تخمه‌هاى عمر را در شور خاك
مى‌بكارى تا شوى آخر هلاك

يَمانيَّه

-(اصطلاح نجومى)نخستين ستارۀ بود از ستارگان كلب اكبر و آن ستارۀ بزرگى بود واقع بر دهن كلب كه بر اسطرلابات هم رسم كنند و شعراى يمانى هم نامند.

(از صور كواكب ص 288)

يُمْنةً و يُسْرَةً

-(اصطلاح نجومى) مطابق با قواعد هيئت قديم فلك محيط به مانند دولاب دائم الدوران بود و حركت دولابى آن در فوق زمين از مشرق بسوى مغرب است و در تحت زمين از مغرب به مشرق است پس همۀ اوقات نيم فلك كه شامل شش برج و يكصد و هشتاد درجه است فوق زمين است كه بنام يمنة ناميده شده است و نصف ديگر آن كه شش برجو يكصد و هشتاد درجه باشد تحت زمين است و يسره ناميده ميشود و باندازۀ كه از افق مشرق طلوع ميكند نظر آن در افق مغرب از برج هفتم غايب ميشود و همواره طلوع شش برج در روز بود و شش برج ديگر طلوع آن در شب بود و دائما درجۀ از آن دايره در افق مشرق و درجۀ ديگر آن در وسط آسمان بود كه آن را وتد عاشر نامند و نظر آن را كه در زير زمين است يعنى در نيم دايرۀ زيرين است و...

يَمين

-(اصطلاح فقهى)و قسم بخدا را گويند و صيغه آن«و مقلب القلوب و الابصار و الذى نفسى بيده و الذى فلق الحبة و برء النسمه،و الله،تالله،بالله» و جز آن و بالجمله يمين در لغت سه معنى دارد الجارحة،القوة،القدرة و قسم مطلق را گويند و قسم را بدان جهت يمين گويند كه در جاهليت هر آن كس كه قسم مى‌خورد دست راست صاحب خود را ميگرفت يا از آن جهت است كه قسم‌يادكننده بواسطۀ قسم گفتار خود را تقويت ميكند و شرعا تأكيد محلوف عليه باشد بذكر خدايا صفتى از صفات او،حكم قسم باختلاف احوال مختلف است گاه واجب است اگر واجب بر آن متوقف باشد و گاه حرام است اگر ارتكاب حرامى بر آن متوقف باشد و گاه مستحب است و گاه مكروه.

قسم بذكر نام خدا يا صفتى از اوصاف جلاله او مشروع است و حكم مشروعيت آن حث بر وفاء بعقد است «لاٰ يُؤٰاخِذُكُمُ اللّٰهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيْمٰانِكُمْ وَ لٰكِنْ يُؤٰاخِذُكُمْ بِمٰا عَقَّدْتُمُ الْأَيْمٰانَ و صيغ يمين و الله،بالله،تالله اگر در يمين حلالى حرام شود يا بالعكس كفاره لازم است

نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 3  صفحه : 2196
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست