نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر جلد : 3 صفحه : 2192
«يا عبد الله و يا الله»و براى قريب آيد بمنظور تأكيد،بعضى گويند مشترك است بين قريب و بعيد و متوسط و از ساير حروف ندا زيادتر بكار رود و اسم«الله، ايها،ايتها و مستغاث»تنها بيا منادى شوند.
(از معنى ص 90)
يائِسَه
-اصطلاح فقهى است و زنى را گويند كه قاعده نشود و مشهور آنست كه هاشميات و علويات تا سن 60 سالگى حيض شوند و غير آنها تا سن پنجاه سالگى و منظور از علويات يا هاشميات كسانى هستند كه دودمان آنها به نضر بن كنانه رسد.
-(كلامى عرفانى) اين اصطلاح مأخوذ از قرآن مجيد است كه ميفرمايد: «حَتّٰى إِذٰا فُتِحَتْ يَأْجُوجُ وَ مَأْجُوجُ» در اصل و ريشۀ آن بحث بسيار است گويند ذو القرنين در آن گاه كه بدنبال آب زندگانى رفته بود كسانى بنزد او آمدند و از شرارت ياجوج و مأجوج و فساد آنان شكايت كردند و گفتند:يا ذو القرنين ان ياجوج و مأجوج مفسدون فى الارض و هل نجعل لك خرجا على ان نجعل بيننا و بينهم سدا.
و نزد اهل ذوق كنايت از نفس شيطانى است كه زمين را پر از فساد كند و شهوات سركش است كه هر چه پيش آيد بسوزد،ساجد و مسجود را بسوزد.
مولانا گويد: مايۀ ظلم و فساد افروختن سجد و سجدهكنان را سوختن نفس اماره است در مرتبت پست كه فرمودند اولئك كالانعام بل هم اضل نفس اژدرها است او كى مرده است از غم بىآلتى افسرده است.
ياجوج و مأجوج،نفس مكار است و انسان خوار.
يار
-(اصطلاح ذوقى)يار عالم شهود را گويند يعنى مشاهدۀ ذات حق.
(از كشاف ص 1564).
شاعر گويد:
يار با ماست چه حاجت كه زيادت طلبيم
دولت صحبت آن مونس جان ما را بس
يأس
-(اصطلاح اخلاقى) يأس عبارت از حالتى است عارض بر نفس در مقام عجز و ناتوانى منشأ آن يا جهل است و يا عدم توكل است و حركت نفس است بدرون و بالجمله قطع اميد از كارى را يأس گويند و معنى اينكه گويند «الياس احدى الراحتين»اينست كه يكى از دو امر انسان را راحت ميكند يكى وصول بمطلوب و ديگرى قطع اميد از وصول به آن.
(رجوع شود به دستور ج 3 ص 480)
يابِس يُبوسَت
(اصطلاحات فلسفى)يكى از كيفيات اربعۀ اول يبوست است و از عناصر اربعه خاك بارد و يابس است«قال جماعة ان اصول القوابس اربعة بارد يابس هو الارض و بارد رطب هو الماء و حار رطب هو الهواء و حار يابس هو النار».
و بالجمله يبوست قبول شكل و ترك آن
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر جلد : 3 صفحه : 2192