responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 3  صفحه : 2174

مبدأ نفوس بشرى را نازل از عالم روحانى ميداند.(از اسفار ج 4 ص 85،86-ج 2 ص 280) و رجوع شود بمجموعه دوم مصنفات و بالاخره اصل هبوط فرود آمدن حضرت آدم را گويند از بهشت.

ماخوذ از قرآن كريم است كه فرمود: قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهٰا جَمِيعاً .

و اهبطوا بعضكم لبعض عدو-و منظور سقوط اهل سلوك است از مدارج كمال و سير و سلوك بواسطۀ كوتاهى در وظائف سلوك يا عدم خواست مولى.

-در هيئت و نجوم بدين معنى آمده است.كه اهل نجوم بر حسب توهم و خيال خود در هنگام تحويل كواكب در هر يك از بروج و درجات آنها ضعف و يا قوتى اعتبار كرده‌اند كه شرف و هبوط كواكب گويند.

موضع هبوط هر يك از كواكب در درجه مقابل شرف آن كوكب بود،چون در درجۀ متقابل در فلك ضد يكديگرند و همين طورست حال دو برج كه مثلا يكى فوق ارض باشد و ديگرى تحت الارض و اگر يكى طالع بود و ديگر غارب نيز همين وضع بود،پس چون هبوط ضد شرف بود موضع هبوط هر كوكب ضد موضع شرف آن بود.

بنا بر اين هبوط آفتاب در آن هنگام بود كه در درجۀ نوزده ميزان بود و هبوط قمر آن گاه كه در درجۀ سيم عقرب بود و هبوط زحل در درجۀ 21 حمل بود و هبوط مشترى در درجۀ 15 جدى بود.

و هبوط مريخ در درجۀ 27 سرطان بود و هبوط زهره در درجۀ 27 سنبله بود وهبوط عطارد در درجۀ 15 حوت بود و هبوط رأس در درجه سيم قوس بود و هبوط ذنب در درجه سيم جوزاء بود.

و البته برج شرف همه شرف بود و برج هبوط همه هبوط بود.

(از بيست باب ملا مظفر)و رجوع به وبال شود.

هُبوطُ النَّفْس الآدَميَّه

-(اصطلاح فلسفى، كلامى،عرفانى)رجوع بهبوط و(اسفار ج 4 ص 85)شود.

هتم

-(اصطلاح ادبى)نزد اهل عروض اجتماع حذف و قصر است يعنى از مفاعيلن سبب خفيف بيفتد و هم ياء ساقط شود و ما قبلش ساكن گردد مفاع باقى ماند نقل به فعول شود يعنى از مفاعلين يك سبب آن را بيندازند و ديگر سبب را قصر كنند مفاع بماند بسكون عين،فعول بجاى آن بنهند بسكون لام و فعول چون از مفاعيلن منشعب باشد آن را هتم خوانند يعنى دندان پيشين شكسته.

(از المعجم 45).

هِجاء

-(اصطلاح ادبى)يعنى هجو كردن و هجاء مؤمن در شريعت اسلام حرام است بادلۀ اربعه كه عيب كنده نسبت دهد باو امورى را كه در او هست يا نيست كه شامل غيبت و سب و بهتان هم ميشود،به شعر باشد يا نثر تصريحا يا تلويحا

هُجْر

-(اصطلاح اخلاقى فقهى)بضم ها و آن فحش است بگفتار،و ذكر آنچه قبيح است ذكر آن«ان الله حرم الجنة على كل فحاش...قليل الحياء لا يبالى بما قال و لا ما قيل فيه»

هجر

-(بفتح هاء و كسر آن اصطلاح عرفانى)هجر و هجران عبارت از التفات

نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 3  صفحه : 2174
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست