responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 3  صفحه : 2173

اجاره باقى نخواهد ماند در حالى كه هبه صحيح است.

و ممكن است در اطراد قاعده اول نيز اشكال نمود باين كه كلى موصوف بوصف بيع آن صحيح است و هبه آن صحيح نيست.

(كليات حقوقى ص 29)

هِبَۀ مُعَوَّضَه

-(اصطلاح فقهى)در كليات حقوقى آمده است.

مقصود از هبه معوضه اين نيست كه معاوضه بين دو شىء موهوب باشد بلكه مقصود از آن معاوضه بين دو معامله است باين معنى كه يك طرف چيزى را بديگرى تمليك كند بشرط اينكه او هم در مقابل چيزى را باو ببخشد.پس اگر شخص مالى را بديگرى در مقابل چيزى بدهد و او قبول نمايد اين عمل هبه نخواهد بود زيرا در حقيقت هبه مجانيت مأخوذ است و نبايد در مقابل مال موهوب عوض باشد.

(كليات ص 58) در هبۀ معوضه،عوض در مقابل اصل هبه است نه در مقابل موهوب.عوض يا عين است يا عمل دفعى و يا تدريجى.اگر عوض عين باشد يا عمل دفعى بمحض اين كه موهوب له عين را بواهب تسليم نمود و يا عمل را انجام داد مالك موهوب خواهد شد.

اما اگر عمل تدريجى باشد مثل اينكه شخصى تمام دارائى يا مقدار معينى از آن را بديگرى ببخشد و در مقابل اين بخشش با او شرط كند كه تا آخر همۀ لوازم احتياجش را فراهم نموده و گذرانش را تكفل كند و يا اينكه زن مهرش را بشوهرش ببخشد بشرط اينكه او را طلاق ندهد در چنين صورتى از حين شروعبعمل،موهوب له مالك موهوب ميشود اما ملكيتش متزلزل و مراعى است با تمام عمل.پس اگر آن را بپايان رسانيد عقد لازم خواهد بود و الا واهب حق رجوع خواهد داشت.

بنا بر اين،در دو مثال مذكور در صورت تخلف شرط،زن حق دارد بصداق خود رجوع نمايد و در مورد شرط انفاق واهب باصل مال خود.

و با رد انفاقى كه باو شده ميتواند منافعى را كه موهوب له از مال موهوب استيفاء كرده مطالبه نمايد.

(كليات ص 170)

هُبُوط

-(اصطلاح كلامى و تاريخى و نجومى)يعنى فرود آمدن،عده‌ئى از فلاسفه از جمله ارسطو گويند:نفوس بشرى متعلق بعالم ملكوت بوده و بعالم اجسام هبوط كرده و گرفتار ماده شده است.

اساس اين عقيده را بافلاطون نيز نسبت داده‌اند و در كلمات افلاطونيان اخير اين معنى نيز ديده ميشود.

صدر الدين گويد:مسألۀ هبوط نفوس آدمى از عالم قدس كه موطن پدر مقدس آنها بوده است بعالم جسمانى كه موطن طبيعت جسمانى است و مانند گهواره است و موطن نفس حيوانى است كه بمنزلۀ مادر آنهاست از امورى است كه در كتب وحى بدان اشارت رفته است و همين طور در مرموزات انبياء و اولياء و حكماء بزرگ آمده است و لكن بعد از بيان عقيدۀ صدرا در مورد جسمانية الحدوث بودن نفوس بشريه نظر وى در مورد مردود بودن هبوط انفس بآن طور كه ديگران گويند معلوم ميشود مع ذلك صدر الدين مايه و

نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 3  صفحه : 2173
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست