responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 3  صفحه : 2171

هر يكى را مظاهر بسيار
مظهر آن خلاف مظهر اين
آن سوى كفر خوانده وين سوى دين
آن دو اسم،اسم هادى است و مضل
فاش گفتم كه حل شود مشكل
مظهر آن نبى و اتباعش
مظهر اين بليس و اشياعش
و وصف پيامبر است و وصف اصحاب او است.

مولانا گويد هادى راه است يار اندر قدوم
مصطفى زين گفت اصحابى نجوم
نجم اندر ريگ دريا رهنما است
چشم اندر نجم نه گو مقتد است
چشم را با روى او ميدار جفت
گرد منگيزان ز راه بحث و گفت

هاشِميَّه

-(اصطلاح كلامى)اتباع ابو هاشم بن محمد بن حنفيه را گويند كه اعتقاد به امامت ابو هاشم فرزند ابو حنيفه دارند، اينان نيز قائل به بطون و ظهورند و گويند براى هر ظاهرى باطنى است و براى هر تنزيلى تاويلى است.

(از ملل و نحل شهرستانى ص 69)

هالَه

-(اصطلاح هيوى و فلسفى)هاله عبارت از دائرۀ بيضاء تامه يا ناقصه است كه در اطراف ماه ديده ميشود.(دستور ج 3 ص 470) شيخ الرئيس در تعريف هاله گويد:آن دائرۀ بيضائى است تام يا ناقص كه در اطراف ماه ديده ميشود در موقعى كه زير آن ابر لطيف و رقيقى قرار گيرد كه آن را نپوشاند و سبب آن انعكاس شعاع قمر است بر ابر و يا اجزاء مائى پراكندۀ در هوا (از شفا ج 1 ص 263،264).قطب الدين گويد:هرگاه حادث شود در هوا ميان رائى و قمر غيمى رطب لطيف رقيق كه قمر را ستر كند از ابصار منعكس شود ضوء بصر از اجزاء آن غيم بقمر پس هر يكى از آن اجزاء مؤدى ضوء قمر باشد پس دائرۀ مضيئه ببيند و آن هالۀ باشد كه مؤدى قمر و شبه او است و گاه باشد كه شمس را نيز هاله باشد.

(درة التاج جملۀ چهارم از فن دوم ص 31).

هَباء

-(اصطلاح عرفانى)و عبارت از ماده‌ايست مصور كه صور اجسام عالم در او پيداست و آن را عنقاء گويند و حكما هيولى گويند،رجوع شود به فرهنگ مصطلحات عرفا.

هِبَه

-(اصطلاح فقهى)يكى از اقسام معاملات شرعيه است و در شرع اسلام براى آن فوائد بسيار شمرده‌اند و در لغت اعطاء شىء باشد بدون عوض عينا او مالا قال الله «يَهَبُ لِمَنْ يَشٰاءُ إِنٰاثاً وَ يَهَبُ لِمَنْ يَشٰاءُ الذُّكُورَ» و بالجمله تمليك عين باشد بدون شرط عوض و بدين جهت شامل هبۀ معوضه هم ميشود،واهب يعنى هبه‌كننده بايد عاقل.بالغ و جايز التصرف باشد و همين طور موهوب له يعنى كسى كه هبه به نفع او شده است و بطور كلى هبه صحيح است در مقابل عوض مالى و جز آن مانند آنكه بگويد:« وهبتك دارى بشرط آن تعوضنى عنها بمائة درهم»و در هبۀ معوضه بايد شرط عوض مقارن با عقد باشد اين نوع هبه بعد از قبض لازم ميشود و قبل از قبض قول اصح آنست كه ميتواند واهب رجوع كند اين نوع هبه در حقيقت بيع است و با بيع فرق مختصرى دارد مثلا هبه

نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 3  صفحه : 2171
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست