responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 3  صفحه : 2136

آنست با اول در معنى و در حكم دومى را بايد عطف بر اول كرد زيرا عطف دلالت بر تشريك كند چنانكه در مفرد بعد از مفرد هم همين عمل را كنيم و شرط اين گونه عطفها آنست كه با«واو»باشد و همين طور است موقعى كه بين دو جمله جامعى باشد يعنى اشتراك در حكم و معنى مانند«زيد يكتب و يشعر»كه بين شعر و كتابت تناسب است و«زيد يعطى و يمنع» كه ما بين‌اند و وجه جامع تضاد است پس در عطف بواو وجه جامعى لازم است و اگر قصد تشريك نباشد مانند وَ إِذٰا خَلَوْا إِلىٰ شَيٰاطِينِهِمْ قٰالُوا إِنّٰا مَعَكُمْ إِنَّمٰا نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ اَللّٰهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ عطف نخواهد شد چنانكه جمله «اللّٰهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ» بر «إِنّٰا مَعَكُمْ» عطف نشده است.و اگر جمله دوم را محلى از اعراب نباشد اگر منظور از ايراد جمله دوم ربط آن باول باشد بفا عطف شود نه بواو مانند«دخل زيد فخرج عمرو»و اگر منظور تعقيب دوم نسبت باول است «بثم»عطف كنند مانند«دخل زيد ثم عمرو» و اگر منظور ربط جمله دوم باول نباشد فصل لازم است نه وصل مانند«و إذا خلوا ...»و در صورتى كه ما بين دو جمله كمال انقطاع باشد بدون ايهام يا كمال اتصال باشد و خودبخود مرتبط باشد در اين صور نيز فصل لازم است.كمال انقطاع مثل آنكه دو جمله يكى خبر باشد و ديگر انشاء مانند«قال رائدهم أرسوا نزاولها» و«فلان رحمة الله عليه»و كمال اتصال مثل آنكه جمله دوم مؤكد جمله اول باشد مانند «ذٰلِكَ الْكِتٰابُ لاٰ رَيْبَ فِيهِ» و مانند «أَمَدَّكُمْ بِمٰا تَعْلَمُونَ أَمَدَّكُمْ بِأَنْعٰامٍ وَ بَنِينَ» و يا آنكه دوم عطف بيان براى اول باشدمانند «فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطٰانُ قٰالَ يٰا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلىٰ شَجَرَةِ الْخُلْدِ» كه جامعى ندارد.

جامع گاه عقلى است كه بحكم عقل است چنانكه بين علت و معلول و اقل و اكثر يا وهمى است كه بحكم و موجب وهم است مانند تماثل بين رنگهاى سفيد و زرد كه وهم از يك نوع داند و ايمان و كفر كه متضاداند،يا جامع خيالى است و بالجمله از محسنات وصل دو جمله تناسب است در اسميت و فعليت و ماضويت و مضارعيت.و اخبار و انشاء،رجوع شود به مطول ص 212-228-مختصر- المعانى ص 97).

وَصْلِ فَصْل

-(اصطلاح عرفانى)وصل فصل عبارت از جمع فرق است كه ظهور وحدت در كثرت است.

(اصطلاحات خطى ث 854).

وَصْلُ وَصْل

-(اصطلاح ذوقى)وصل وصل عبارت از عود بعد از ذهاب و عروج بعد از نزول است كه عين الجمع است كه وصل مطلق است.

(اصطلاحات خطى ث 854).

وُصُول

-(اصطلاح عرفانى)وصول كنايت از نهايت قرب الى الله است و براى وصول بحق و حقيقت اسبابى است كه بعضى از آنها بازگشت ميكند به نفس خود و بعضى ديگر بازگشت ببدن ميكند و بعضى بهر دو و بالجمله وصول و وصال مقام وحدت را گويند مع الله و وصل وحدت حقيقى را گويند كه واسطه است ميان ظهور و بطون.

و بعضى گويند وصل عبارت از فناء سالك است در اوصاف حق و ادنى وصال

نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 3  صفحه : 2136
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست