نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر جلد : 3 صفحه : 2123
194).
وُجودِ مُفارقى
-وجود مفارقى در مقابل وجود مادى است و مراد نفوس و عقول است.(از اسفار ج 1 ص 8).
وُجودِ مُكْتَفى
-وجود مكتفى بوجودى اطلاق ميشود كه در تماميت خود نيازى بسبب جداى از ذات خود نداشته باشد مانند نفوس سماويه كه فاعلاند نه منفعل و مكتفى بذاتند.(از شفا ج 2 ص 481)
وُجودِ مُنْبَسِط
-وجود منبسط را در اصطلاح عرفا نفس رحمان ناميدهاند.
و صدر الدين گويد اول ما صدر وجود منبسط است كه حق المخلوق هم ناميدهاند و نور سارى در تمام موجودات است و از اين جهت روح وجود هم گويند و در هر مرتبتى بصورتى نمايان ميشود و آن را ظل و هباء و عما هم ناميدهاند.(از اسفار ج 3 ص 22-ج 1 ص 193-شرح منظومه 105).
وُجودِ نَفْسانى
-مراد وجود نفس است بابا افضل گويد:و از سخن گذشته در فتح اول دانسته شد كه فروتر پايه از مراتب وجود وجود امكانيست و معنى لفظ امكان شايد بودنست و فروترى اين پايه از پوشيدگى و ناپيدائى او است و برتر از اين پايه وجود جسمانى است كه اگرچه بر جسم پوشيده است بر جز جسم كه نفس است پيداست و از اين پايه برتر و شريفتر وجود نفسانى و روحانى است در روشنى و پيدائى از آنكه وجود جسم بدو و مر او را روشن گردد و از آن برتر وجود عقلى است كه وجود نفس بعقل روشن گردد، وجود عقلى از همۀ مراتب برتر و شريفترو پايندهتر است.(از مصنفات بابا ج 1، رساله 1 ص 29).
وُجوديَّه
-(اصطلاح منطقى)قضيۀ وجوديه همان قضيۀ مطلقۀ خاصه است كه حكم در آن بوجود ايجاب يا سلب كند نه بامكان صرف(اساس الاقتباس ص 141).
وُجوديَّۀ لادائِمَه
-(اصطلاح منطقى)قضيۀ مطلقۀ كه مقيد بلا دوام باشد وجودى لادائم خوانند.(از اساس الاقتباس ص 141).
وُجوديَّۀ لاضَروريَّه
-(اصطلاح منطقى) قضيۀ مطلقه كه مقيد بلا ضرورت باشد وجودى لاضرورى خوانند.(از اساس- الاقتباس ص 141).
وُجودِ خِيالى
-(اصطلاح عرفانى)طايفۀ گويند وجود بر دو قسم است وجود حقيقى و وجود خيالى،خداى وجود حقيقى دارد و عالم وجود خيالى.كه عالم نيستى است هستى نما عالم جمله بيكبار خيالى و نمايشى است و وجود خيالى و عكسى و ظلى بود.
(رجوع شود بانسان كامل نفس ص 9)
وَجْه
-(اصطلاح ذوقى)وجه اعتبار ذات و جهت فياضيت حق است و اعتبار ذاتست بحسب تمام اعتبارات كه هر كجا مينگرى «فَثَمَّ وَجْهُ اللّٰهِ» .
مظفر كرمانى گويد:
وجه چبود،مجمع حسن بتان
باغ دل بستان عشق عاشقان
وجه او بىپرده چون مشرق بود.
ديدهها را مغنى و مغرق شود و وجه اطلاق و تقيد اعتبار ذاتست بحسب سقوط جميع اعتبارات،زيرا كه ذات،
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر جلد : 3 صفحه : 2123