نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر جلد : 3 صفحه : 2098
وَتِدُ الأرْض
-(اصطلاح نجومى)رجوع باوتاد شود.
وَتِدُ السَّماء
-(اصطلاح نجومى)رجوع به اوتاد شود.
دربارۀ اوتادهاى گوناگون در اخوان- الصفا آمده است.وتد رابع درجه مقابل كبد السماء را گويند.
(يعنى آنچه در مقابل درجهايست كه در كبد و وسط آسمان است).
و بنا بر اين فلك محدد در همۀ اوقات منقسم به چهار ربع است كه هر ربعى نود درجه است و بنا بر اين از افق مشرق تا وتد آسمان نود درجه است كه آن را ربع شرقى صاعد در هوا نامند.
و از وتد آسمان تا وتد مغرب نود درجه است كه ربع جنوبى هابط نامند و از وتد مغرب تا وتد ارض نود درجه است كه ربع غربى هابط در ظلمت نامند و از وتد ارض تا وتد مشرق نود درجه است كه ربع شمالى صاعد نامند.
(رجوع شود به رساله سوم در نجوم اخوان ص 84)
وَتِدُ السَّير
-(اصطلاح نجومى)رجوع باوتاد شود.
وَتِدِ غارِب
-رجوع باوتاد شود.
وَتْرَ
-(اصطلاح فقهى)يعنى يك دانه و تاق(طاق)و خلاف شفع است و نماز نافلۀ مخصوص است رجوع بنافله و مندوبات و رواتب و صلاة الليل شود.
وتر نزد عرفا كنايت از ذات باعتبار سقوط تمام اعتبارات است.
(اصطلاحات شاه نعمت الله ص 12)
وَثَن
-نام بت بطور عموم كه جرمىداشته باشد و داراى جثۀ معمولى باشد از زمين يا سنگ يا چوب و صنم صورتى بلا جثه باشد و وثنى بت پرست است و وثنيه فرقه از كفارند كه بتپرستند و آنها را تماثيل انبياء و زهاد و ملائكه دانند.
(از كشاف ص 1516)
وِجادَه
-(اصطلاح حديث)نزد محدثان آن باشد كه حديثى يافته شود بخطى كه نويسنده او را بشناسد كه چون وثوق بدان دارد گويد:
«وجدت هذا الكتاب بخط فلان او قرأت بخط فلان اوفى كتاب فلان بخطه».
(از كشاف 1455).
وَجْد
-(اصطلاح ذوقى)مراد از وجد واردى است كه از حق تعالى آيد و باطن را از هيأت خود بگرداند باحداث وصفى غالب چون حزن يا فرح.
وجد عبارت از چيزى است كه بدون جهد و تكليف بر قلب وارد شود.
و عبارت است از برقهاى درخشنده كه بسرعت خاموش شود.
عمر بن عثمان مكى گويد:هيچ نوع عبارتى نتواند چگونگى وجد را بيان كند زيرا وجد سرى است از اسرار خدا نزد مؤمنان (از مصباح الهدايه ص 151-133-لمع ص 351) بعضى گويند«الوجد فقدان الموجود و وجود المقصود» بعضى گويند«الوجد مصادفة الغيب-
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر جلد : 3 صفحه : 2098