responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 3  صفحه : 2097

تسبيح ميگويد همى،كاى عيب دان سبحانه
بنام او كه سرهاى والهان خروشان، بنام او كه تنهاى عاشقان پيچان،بنام او كه جانها اسير پيغام او،عارف افتاده بدام او،مشتاق مست مهر از جام او، طوبى كسى را كه ازين جام شربتى چشيد يا در اين راه منزلى بريد،دل وى بنور اعظم افروخته و بروح عز زنده،بعز وصال فرخنده،گهى در حيرت شهود مكاشفت جلال،گهى در بحر وجود غرقۀ لطف و جمال،بزبان ناز و دلال همى‌گويد .

در عشق تو من كيم كه در منزل من
از وصل رخت گل دمد بر گل من
اين بس نبود ز عشق تو حاصل من
كآراستۀ وصل تو باشد دل من

واو

-(اصطلاح ذوقى)واو كنايت از وجه مطلق است.

واو وجه مطلق حق بر همه
كى شناسد اين سخن هر بر همه

وَبالِ سِتارِگان

-(اين اصطلاح نجومى است) ابو ريحان گويد:

هر برجى كه برابر خانۀ ستاره بود وبالش بود.و بپارسى پتياره خوانند.و هندوان خانه‌هاى ستارگان دارند و وبال ندانند.و همچنان كه خانه‌ها صورت كرديم همچنان و بالها را صورت كرديم تا آسان بود.اين برجهاى است كه ستارگان را همچنانست چون ملكان را نشست گاه«و جايگاه عز.و اندرين برجها نامبردار و بلند همى‌گردند.و اندرين برجها درجاتاست كه شرف بدان منسوب است.و مردمان اندرين بخلاف‌اند.گروهى گويند كه شرف بدان درجه است و بس.و هست كه شرف بدرجه‌يى چند پيش از آن درجه همى‌نهد.

و گروهى شرف را از اول برج دارند تا درجۀ شرف.و هست كه همه برج شرف دارد و درجه غايت او.و اينك برجها و درجه‌هاى شرف بر مذهب پارسيان و يونانيان.

و هبوط ستاره اندر آن برج بود كه برابر برج شرف اوست بهم چندان درجات شرف.و بهبوط اندر ستاره تباه بود فرومايه شده.

اما ببرجها هيچ خلاف نيست.و اما درجات را همه هندوان متفق‌اند كه شرف آفتاب بده درجه حمل است و شرف مشترى بپنج درجۀ سرطان و شرف زحل به بيست درجه ميزان.و باقى شرفها را چنانك گفتيم.و رأس و ذنب را اندر شرفها هيچ ياد نكنند.و صواب اين است.

(رجوع شود به التفهيم ص 39)

وَتِد

-(اصطلاح ادبى)وتد يعنى ميخ چوبين و در اصطلاح عروض بر دو نوع است،مقرون و مفروق،مقرون دو متحرك و ساكنى است چنانكه«اگر و مگر»و چون هر دو متحرك اين ركن مقارن يكديگرند آن را مقرون و مجموع خوانند و مفروق دو متحرك است بر دو طرف ساكن چنانكه «ناله و ماله»كه حرف‌ها در اين كلمات نيز ملفوظ نيست صورت وتد مقرون 100 و مفروق 10 ميباشد.

(از المعجم ص 33-26) .

نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 3  صفحه : 2097
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست