نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر جلد : 3 صفحه : 2094
وارد«هم»است و گاهى قبض است و گاهى بسط.
(رساله قشريه ص 44-لمع 34) در كشاف است كه آنچه از معانى وارد بر دلها شود بدون كسب بنده«وارد» نامند.
(از حاشيه بر رساله قشريه ص 101 كشاف ص 147).
در مصباح است كه:واردات و القاء آت يا صحيحاند و يا فاسد كه مورد اعتماد نمىباشند،وارد صحيح هم يا الهى است كه متعلق بعلوم و معارف است و يا ملكى روحانى كه باعث بر طاعات است كه«الهام» نامند.
وارد فاسد هم يا نفسانى است كه عبارت از چيزى است كه در آن حظ نفس و لذت باشد كه«هاجس»نامند و يا شيطانى كه داعى بر معصيت باشد كه «وسواس»نامند.
و بالجمله:واردات با ملكى هستند و يا رحمانى و يا شيطانى.
(قيصرى ص 36-مصباح الهدايه ص 15).
در تاريخ تصوف است كه:وارد عبارت از حلول معانى است بدل و آنچه وارد شود بر قلب از خواطر پسنديده بدون تفكر و تأمل و گاهى بر مطلق واردات اطلاق ميشود.
واسطه
-(اصطلاح فلسفى و منطقى) واسطه بودن شىء و امرى براى ثبوت وصفى از اوصاف باين است كه آن شىء علت ثبوت آن وصف براى آن امر ذى- الواسطه باشد.واسطه بر دو قسم است:
1-آنكه آن وصف براى واسطه ثابت نباشد و در اين صورت يك عارض است و يك عروض بالذات و بالاعتبار مانند اعراض پايدار اعراض پايدار و قائم به ممكنات بواسطۀ واجب الوجود.
2-آنكه واسطه خود هم متصف به آن وصف باشد و بواسطۀ آن ذى الواسطه هم متصف شود نه آنكه دو اتصاف حقيقى باشد زيرا وصف واحد نتواند بدو موصوف اتصاف يابد بلكه اتصاف حقيقى آن واسطه است و بالتبع آن ذى الواسطه است.
اين قسم را واسطۀ در عروض گويند و بنا بر اين واسطۀ در عروض آن است كه معروض حقيقى همان واسطه است مانند آهن كه واسطۀ عروض حرارت بر آب است كه بلا واسطه معروض حديد است و مع الواسطه آب است و قسم اول را واسطه در ثبوت گويند كه واسطه در حقيقت علت عروض و لحوق صفت است بذى الواسطه مانند تعجب كه علت لحوق و عروض ضحك است بر انسان.
و واسطۀ در تصديق عبارت از علم، حكم و نسبت است مانند«لانه متغير»كه در مقام اثبات حدوث عالم گفته ميشود مانند«العالم متغير و كل متغير حادث فالعالم حادث»كه در حكم اين است كه گفته شود«العالم حادث لانه متغير»واسطۀ در تصديق را واسطه در اثبات هم گويند.
(از دستور ج 3 ص 433-434، شرح منظومه ص 92،141 مجموعۀ دوم
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر جلد : 3 صفحه : 2094