نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر جلد : 3 صفحه : 2080
بنامند يا عقد الثريا و بيونانى كيونى يا فيونى گويند.
(از مجمع الفلكى)
نَيِّرُ الزورق
-(اصطلاح نجومى)ستارۀ بود كه واقع در صورت زورق بود.
نَيِّرُ السَّرَطان
-(اصطلاح نجومى)ستارۀ بود واقع در زبانى جنوب سرطان.
نَيِّرُ العَقْرَب
-(اصطلاح نجومى)رجوع به عقرب شود.
نَيِّرُ الفَكَّه
-(اصطلاح نجومى)رجوع شود به فكه
نَيِّرُ الكاس
-(اصطلاح نجومى)رجوع شود به كاس
نيستى
-(اصطلاح فلسفى و عرفانى)اما نيستى آنست كه در سر دوستى شود،نه در اين جهان با ديد آيى.نه در آن جهان،دو گيتى در سر دوستى شد و دوستى در سر دوست،اكنون نمىيارم گفت كه منم، نمىيارم گفت كه اوست:
از ديده و دوست فرق كردن نه نكوست
يا اوست بجاى ديده يا ديده خود اوست
نِيشِ كَژْدُم
-(رجوع شود به كواكبسحابى)
نيل
-(اصطلاح اخلاقى)و آن بود كه ابتهاج نمايد بملازمت افعال پسنديده و مداومت سيرت ستوده(اخلاق ناصرى ص 79).
نِيلوفر
-(اصطلاح گاه شادى).عيدى بود از اعياد فارسيان در روز ششم تير ماه و جشن نيلوفر گويند.
نِيم مستى
-(اصطلاح ذوقى)آگاهى از استغراق را گويند و.نظر داشتن بر استغراق خود.
نِيِسْتان
-(اصطلاح عرفانى)-جهان اصل مولوى گويد:
مناز اى دل سوى درياى نارى
كه مىترسم كه تاب نار،نارى
وجودت از نى و،دارد نوايى
ز نى هر دم نوايى نو بر آرى
نيستاند ندارد تاب آتش
و گر چه تو زنى شهرى برآرى
ميان شهر نى منشين بر آذر
كه هر سو شعله اندر شعله دارى
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر جلد : 3 صفحه : 2080