مشائيان در نظام جهان قائل به عقل اول و دوم و سوم تا دهم ميباشند شيخ اشراق همان ترتيب را در انوار ميداند لكن وى مراتب طوليه انوار را زياده برده عدد ميداند و قائل بانوار عرضيه غير متناهية العدد نيز ميباشد(رجوع باول ما خلق و صد رو مجموعۀ دوم مصنفات ص 140)شود.
نُورِ جَوهَرى
-(اصطلاح اشراقى)نور جوهرى مقابل نور عرضى است و آن نور مجرد حى فاعل قائم بذات است(از مجموعۀ دوم مصنفات ص 119).
نُورِ حَقيقى
-(اصطلاح اشراقى)مراد ذات حق تعالى و نور الانوار است.(اسفار ج 1 ص 16).
نُورِ حَىّ
-(اصطلاح اشراقى)مراد نور جوهرى است كه نفس باشد.(از مجموعۀ دوم مصنفات 119).
نُورِ سافِل
-(اصطلاح اشراقى)هر يك از انوار نسبت بما فوق و نور عالىتر از خود سافلاند«النور السافل يشاهد نور العالى و يشرق نور العالى عليه»(ش ص 335، 338-مجموعه دوم مصنفات ص 133، 135،136)رجوع بانوار سافله شود.
نُورِ سانِح
-(اصطلاح اشراقى)مراد نور اول و اقرب است و گاه مراد هم نور فائض بمادون است«ان القاهر الثانى يقبل من النور سانح من نور الانوار مرتين» (مجموعۀ دوم مصنفات ص 140)«فاذا تضاعفت الانوار السانحه»(مجموعه دوم مصنفات ص 141 و رجوع شود به ص 138-ش ص 411)و بالاخره نورى كه بواسطۀ اشراق نور الانوار حاصل ميشود و آن را بنام خره خواندهاند(ش ص 342، 283).
نُورِ شُعاعى
-(اصطلاح اشراقى)مراد اضواء و انوار حسيه است.(رجوع شود به مجموعه دوم مصنفات 27).
نُورِ عارِض
-(اصطلاح اشراقى)انوار را شيخ اشراق بر دو قسم كرده است يكى نور بالذات و غير عارض و ديگرى نور عارضى و نور عارضى را هم دو قسم كرده است آنچه در اجسام است و ديگر آنچه در مجردات است.
قسم اول مانند نور شمس و غيره.قسم دوم مانند نفوس و غيره(مجموعۀ دوم مصنفات ص 138-ش ص 290).
نُورِ عَظيم
-(اصطلاح اشراقى)مراد نور اقرب و نور اول است كه صادر اول است.
(از مجموعۀ دوم مصنفات ص 128).
نُورِ فائِض
-(اصطلاح اشراقى)هر يك از انوار مجرده فائض بمادون خودند و نور سانح را نور فائض گويند و باعتبارى نور الانوار نيز فائض است.
(از مجموعۀ دوم مصنفات ص 259) رجوع شود به نور سانح.
نُورِ قاهِرِ فَيّاض
-(اصطلاح اشراقى) رجوع بانوار قاهره شود.
نُورِ قائِم
-(اصطلاح اشراقى)نور قائم در مقابل نور عارض است و هر يك از انوار مجرده قائم بذات خودند و گاه از نور قائم انوار مجرده طوليه را خواهند،
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر جلد : 3 صفحه : 2070