نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر جلد : 3 صفحه : 1965
برخى كلمات كه در اواسط اشعار قرار دهند اين كار كنند مثال:
معشوق دلم به تير اندوه بخست
حيران شدم و كسم نمىگيرد دست
مسكين تن من ز بار محنت شد پست
دست غم دوست پشت من خرد و شكست حروف اول اين چهار مصراع را كه جمع كنيم محمد شود.
مَوصُول
-(اصطلاح حديث)خبر متصل است و در نزد ادباء عربيت يكى از معارف است و آن بر دو قسم است يكى موصول اسمى و ديگر موصول حرفى موصول حرفى «ان لو ما.كى»كه باصلۀ خود بتأويل مصدر روند و موصول اسمى بر دو قسم است مختص و مشترك مختص مانند«الذى اللذان و الذين»براى مفرد،مثنى و جمع مذكر و«التى،اللتان و اللاتى.»براى مفرد مثنى و جمع مؤنث و موصول مشترك مانند «من و ما»و بالجمله موصولات كلماتى هستند كه معانى آنها تمام نمىشوند مگر با ذكر جملۀ بعد از آنها بنام صله.
من و ما و ال.براى مفرد.مثنى و جمع مذكر و مؤنث آيد مانند «وَ مِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلىٰ أَرْبَعٍ فَمِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلىٰ بَطْنِهِ» و «هُوَ الَّذِي فِي السَّمٰاءِ إِلٰهٌ...» و «كَالَّتِي نَقَضَتْ غَزْلَهٰا» و «رَبٰائِبُكُمُ اللاّٰتِي فِي حُجُورِكُمْ» و كلمۀ«ما ذا»نيز از موصولات است.
(رجوع شود به سيوطى ص 23-36) در پارسى كلماتى مانند چه و كه موصولند
مُوصى
-(اصطلاح فقهى) وصيتكننده است و شرط است در آن كمال عقل،رفع حجر و بلوغ.و وصيت مجنون،سكران وآنكه خود را مجروح كند بجرح مهلك باطل است.
رجوع بوصيت شود.
مُوصى بِه
-(اصطلاح فقهى)آنچه مورد وصيت است و آن هر امرى است كه عادة قابل ملكيت باشد و قابل نقل از مالكى بمالك ديگر باشد رجوع بوصيت شود.
در كليات حقوقى آمده است:
چيزى كه وصيت به آن ميشود بايد مملوك و قابل انتقال بوده و داراى منفعت عقلائى مشروع باشد.و قدرت بر تسليم در وصيت شرط نيست.
لازم نيست كه موصى به فعلا موجود باشد.بلكه ممكن است منافع عينى را كه هنوز وجودى ندارد و بعدها بدست مىآيد يا متدرجا حاصل خواهد شد موضوع وصيت قرار داد.
مُوصَى لَه
-(اصطلاح فقهى)كسى كه براى او وصيت شده است و شرط است كه در حال وصيت موجود باشد و لو آنكه حمل باشد.
رجوع بوصيت شود.
مَوْضُوع
-(اصطلاح منطقى)هر چيزى كه در وجود نياز بحالى و عرضى نداشته باشد موضوع گويند در مقابل محل كه قوامش بحال است بنا بر اين هيولا و ماده محل صورتاند ديگر آنكه حال ممكن است جوهر باشد چنانكه صورت كه حال در ماده است جوهر است و محل نيز جوهر است بر خلاف آنچه حال و عارض بر موضوع شود.
(اساس الاقتباس ص 36-تفسير ص 1271-دستور ج 3 ص 373).
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر جلد : 3 صفحه : 1965