responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 3  صفحه : 1951

مَنْقُوص

-(اصطلاح ادبى)نزد صرفيان كلمۀ باشد كه آخر آن ياء باشد مثل «قاضى،صافى»و نزد شعرا،ركنى است كه در او نقص باشد.

(از كشاف ص 1409).

مَنْقول

-(اصطلاح ادبى و اصولى) در لغت تحويل از مكان بمكانى ديگر است و نقل لفظ باشد از معنى موضوع له خود بمعنى ديگر از جهت مناسبتى كه ميان آن دو موجود است يا بدون مناسبت و يا لفظى است كه غلبه يافته باشد در معنى ديگر و بالجمله منقول يا شرعى است يا عرفى يا اصطلاحى يا لغوى،اگر باعتبار مناسبت باشد مجاز است و اگر بدون مناسبت باشد مرتجل است.

(رجوع به حقيقت شرعيه شود و رجوع به كشاف ص 1426 شود.) در اصول رشاد آمده است:

و)منقول:لفظ مشترك كه بايد به تمام معانى خود دلالت كند گاهى ساير معانى خود را ترك گفته و فقط بيكى از آنها مختص ميگردد-در اين صورت آن را منقول گويند مانند كلمه(دابه)كه قبلا مشترك بين كل ما يدب فى الارض بود-بعدا ساير معانى خود را از دست داده و فقط بچهارپايان اختصاص يافته است.

(اصول رشاد ص 13)

مَنْكَبُ الجَوْزاء

-(اصطلاح نجومى)و نام ستارۀ بود واقع در منكب ايمن جوزاء كه آن را منكب الجبار گويند.

مِنْكَبِ ذِى الأعِنَّه

-(اصطلاح نجومى) و آن را كتف ذى الاعنه و منكب ذى العنانهم گويند.

مِنْكَبُ الفَرَس

-(اصطلاح نجومى)و آن را ساعد الفرس،ظهر الفرس كه فرغ اول و فرغ مقدم بود هم گويند

مُنْكَر

-(اصطلاح فقهى)در مقابل معرفه است و نزد محدثان مقابل معروف است و روايتى است كه راوى آن ثقه نبوده باشد و مخالف با روايت ديگر باشد كه جماعتى نقل كرده‌اند.

(از درايه ص 46-كشاف ص 1393).

مِنى

-آب سفيد و غليظ جهندۀ ميباشد كه اولاد از آن تكوين يابد و پس از دفع آن شهوت زائل گردد و منى بكسر ميم يكى از سرزمين‌هاى مكه است كه محل پارۀ از اعمال حج است.

در معتقد الاماميه آمده است بدان كه حد منى از كنار«وادى محسر» است تا«عقبه».و سنت است شب عرفه در منى بودن،و روز عيد از براى گزاردن مناسك،و آن سنگ انداختن است بر «جمرۀ عقبه»،و ذبح كردن،و موى تراشيدن،و تقصير كردن،و همچنين فرو آمدن به منا ايام تشريق از براى رمى،و شبهاى اين ايام آنجا گذاشتن تا وقت بازگشتن.اگر با اختيار شبى آنجا نباشد،گوسفندى لازم بود،دو شب را دو گوسفند،و از براى شب سوم برو لازم نيايد،زيرا كه او را هست كه در روز دوم از ايام تشريق برود.اگر نرفت تا كه آفتاب فرو شد،شب سوم آنجا-باشد، كه اگر نباشد،گوسفندى ديگر لازم آيد، زيرا كه خداى تعالى رخصت را بروز دوم

نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 3  صفحه : 1951
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست