responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 3  صفحه : 1904

(از مصباح الهدايه ص 100).

در شرح حكمة الاشراق است كه مكاشفه ظهور شىء است براى قلب باستيلاء ذكر آن بدون بقاء ريب و يا حصول امر عقلى است بالهام بطور«دفعة واحدة»بدون فكر و طلب يا بين نوم و بيدارى و يا ارتفاع حجاب است تا آنكه واضح شود احوالات جلى در امور متعلق بآخرت.

بعضى گويند:مكاشفت عبارت از حصول علم است براى نفس بفكر يا حدس و يا سانحۀ خاص.

بعضى گويند:مكاشفت عبارت از بلوغ بما ورا حجاب است وجودا.

و گفته شده است كه:مكاشفت اطلاع يكى از متحابين متصافين است صاحبش را بر باطن و سر و امر خود.

(از شرح منازل ص 195) و گفته شده است كه:ثمره علم وراثت مكاشفت است كه:باشارت آيد نه با عبارت.

بو بكر شبلى روزى در مكاشفۀ جلال حق مستهلك بود از خود بى‌خود گشته، حريق آتش معرفت،غريق درياى محبت، همى‌گفت:الهى اگرت بخوانم برانى، ور بروم بخوانى،پس چكنم من بدين حيرانى توام مگر سامان كنى را هم به خود آسان كنى نه با تو مرا آرام،نه بى‌تو كارم بسامان،نه جاى بريدن،نه اميد رسيدن، فرياد از تو،كه اين جانها همه شيداى تو، و اين دلها همه حيران بتو، چند سال زير آن نردبان پايه،پاس دل ميداشت گفت:پنداشتم كه بجائى رسيدم بسرم ندا آمد كه:«اذا ظننت انكوجدتنى،فقد فقدتنى و اذا ظننت انت فقد تنى،فقد وجدتنى»فرا خلق مينمايد كه اين كار نه بحد فهم و هم آدميانست،نه درگاه تأويل عالمانست نه ميدان عبادت عابدانست،نه تيه تحير عارفانست.

(رجوع شود به عده ج 5 ص 459)

مُكافات

-(اصطلاح اخلاقى)و آن بود كه احسانى را كه باو كنند بمانند آن يا زياده از آن مقابله كند و در اسائت بكمتر از آن(از اخلاق ناصرى ص 80).

مُكالَمَت

-(اصطلاح عرفانى)مرتبه كليم بودن و مكالمت مرتبۀ والايى است كه مخصوص حضرت موسى است كه فرمودند «وَ كَلَّمَ اللّٰهُ مُوسىٰ تَكْلِيماً»

مَكان

-(اصطلاح فلسفى)مكان عبارت از امرى و چيزى است كه چيزى ديگر در آن نهاده و يا بر آن تكيه كند و تعاريف متعددى براى آن شده است.

شيخ الرئيس گويد:مكان جاى بود و او را چند خاصيت هست باتفاق همه يكى كه جنبنده از وى بشود بسوى جاى ديگر كه آرميده‌اند و يكى از وى بايستد و دوم كه اندر يكى از دو چيزى نگنجد كه تا آب از كوزه نشود سركه اندر نيايد و سيوم كه زير و زبر اندر جايگاه بود و چهارم كه گويند كه مر جسم را كه اندر وى است(دانشنامه بخش طبيعيات ص 113 و رجوع شود به شفا ج 1 ص 51-62).

ابو البركات گويد:مكان نزد جمهور مفهومى است مشهور و اعرف و در هر چيزى بستگى بدان چيز دارد در بعضى از اشياء بمعناى«ما يعتمد عليه الشيء»است و در بعضى از چيزها«ما يستقر عليه

نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 3  صفحه : 1904
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست