responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 3  صفحه : 1903

بر آن ريزند از همه طرف برابر سيلان يابد و نيز سطح زمين را آن چنان سازند كه اين مثلث را بهر طرف كه گردانند شاقول بر آن نشانۀ كه روى او است آيد و چون چنين بود اين سطح داخل در سطح افق حسى بود و موازى افق حقيقى و مقياس جسمى بود مستدير مخروطى شكل و بايد سنگين باشد كه در موضع خود قائم باشد.

و بطور قائم بايستد و بعضى قاعدۀ آن را سوراخ سازند و در آن سرب ريزند و در دايرۀ بر اين زمين هموار بكشند و مقياس را بر آن نصب كنند بنوعى كه سهم مقياس بر مركز دايره عمود بود و سايۀ كه در وقت غايت ارتفاع آفتاب از مقياس برين سطح افتد ظل نصف النهار بود.

و آن را فيء زوال خوانند و اگر مقياس را هفت بخش كنند آن ظل را يعنى يك هفتم را ظل قدم يا اقدام خوانند و اگر دوازده قسمت كنند ظل اصابع نامند هر يك دوازدهم را.

(از بيست باب ملا نظف)

مُقَيَّد

-(اصطلاح اصولى)آنچه دلالت كند بر غير شايع در جنس خود كه شامل معارف شود رجوع به مطلق و عام شود.

مُقيمُ الاِسْتِقامَة

-(اصطلاح نجومى) رجوع شود به بروج

مُقيمُ الرُّجوع

-(اصطلاح نجومى) رجوع شود به بروج

مُقيمان

-(اصطلاح ذوقى)مقيمان طبقۀ سفلى از سائرين الى اللّه را گويند زيرا كاملان فرقۀ مقربانند؟؟ و سابقانند و سالكان در زمرۀ ابرارند و اصحاب يمين‌اندو مقيمان زاويه نقصان،قوم اشرار و اصحاب شمالند «وَ كُنْتُمْ أَزْوٰاجاً ثَلاٰثَةً فَأَصْحٰابُ الْمَيْمَنَةِ مٰا أَصْحٰابُ الْمَيْمَنَةِ وَ أَصْحٰابُ الْمَشْئَمَةِ...» (از رياض السياحه ص 123-مصباح الهدايه ص 86)

مُكابَرَه

-(اصطلاح منطقى)عبارت از منازعت باشد نه براى اظهار صواب و نه الزام خصم(از كشاف ص 1247)

مُكاتَب

-(اصطلاح فقهى)حديثى است كه حاكى از كتابت معصوم باشد اعم از آنكه بحظ خود او باشد يا املاء او و حظ ديگرى(از درايه ص 50)و عبد مكاتب، رجوع به عبد مكاتب ورق و عتق و كتابت شود.

مُكاتَبِ مَشْروط

-(اصطلاح فقهى) رجوع به كتابت شود.

مُكاتَبَه

-رجوع به عتق شود.

مُكاشَفَه

-(اصطلاح عرفانى)مكاشفه و مشاهده از لحاظ معنى متقاربند با اين تفاوت كه كشف اتم از شهودست.

بعضى گويند:مكاشفت عبارت از تفرد روح است بمطالعۀ مغيبات در حال تجرد او از غواشى بدن.

(از مصباح الهدايه ص 134-لمع ص 35) بعضى گويند:مكاشفت عبارت از حضور دل در شواهد مشاهداتست و علامت مكاشفه دوام تحير در كنه عظمت خداوند است.

در محاضره عارف در افعال متفكر بود و در مكاشفه در جلال.

بعضى گويند:مكاشفه شهود تجلى صفاتست.

نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 3  صفحه : 1903
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست