responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 3  صفحه : 1902

مقولۀ ديگر ميدانند و گويند نسبت شىء بمكان اين است و بزمان متى است و نسبت اجزاء شىء هر يك بديگرى و مجموع آنها بخارج وضع است و نسبت قميص مثلا به متقمص ملك است و نسبت اثر بمتاثر انفعال است و بمؤثر فعل است و بالاخره هفت مقولۀ ديگر مجتمع در تحت مقوله نسبت‌اند.

ظاهر اين است كه شيخ اشراق مقولات اساسى را چهار مقوله ميداند(رجوع شود به اخوان ج 1 ص 319،322-تفسير ص 683-شفا ج 2 ص 423-اسفار ج 2 ص 2-ج 1 ص 82-ش ص 218 و 394-مجموعه دوم مصنفات ص 74.

و رجوع شود به اسفار ج 2 ص 74).

شهاب الدين گويد:بر خلاف آنچه مشهور است مقولات از ابتكارات ارسطو نمى‌باشد اين امر يعنى محدود كردن موجودات عالم را در ده مقوله نيايد از افكار ارسطو دانست بلكه از افكار شخص است كه پيرو فيثاغورى بود بنام ارخوطس و البته او دليلى ندارد بر انحصار مقولات در ده مقوله (از تلويحات ص 12)

مَقولِ فى جَوابِ ماهو

-(اصطلاح منطقى)سؤال و پرسش بما هو يا از يك چيز باشد يا از چيزهاى بسيار و يك چيز يا كلى بود يا جزوى و چيزهاى بسيار يا به حقيقت و ماهيت مخالف يكديگر باشند مانند انسان و فرس و يا به حقيقت و ماهيت همه يكى بود و اختلاف بيش بعدد نبود چون زيد،عمرو بل چون اين انسان و آن انسان پس اصناف مسئول عنه باين اعتبار چهار بود يك چيز جزوى و يك چيزكلى و چيزهاى بسيار مختلف الحقائق و چيزهاى بسيار متفق الحقائق اول مانند «زيد»كه مسئول عنه باشد و جواب آن ذاتى است كه تمام ماهيت او است و آن انسان است و دوم مانند انسان كه جواب حيوان ناطق است و سوم مانند انسان و فرس كه جواب حيوان است،چهارم مانند زيد و عمرو و بكر كه جواب انسان است.(از اساس الاقتباس ص 24).

مَقولاتِ عاليَه

-(اصطلاحات منطقى) مراد مقولات عشر است كه هر يك جنس عالى ما دون خود ميباشند.

(از اسفار ج 1 ص 138).

مُقَوِّمات

-(اصطلاح منطقى و فلسفى) فصول اشياء را مقومات آنها گويند و مقوم جسم صورت است،رجوع به صورت و ماده و فصل شود.

مَقْهور

-(اصطلاح اشراقى)اشياء و موجودات سافله موجودات مقهوره‌اند و عقول طوليه و عرضيه موجودات قاهره‌اند، رجوع شود به انوار قاهره.

مِقْياس

-اين اصطلاح هيوى است و آن التى بود به شكل مثلث متساوى الساقين كه آن را گونيا گويند و اكثر از چوب سازند و البته بايد چوب دو ساق آن برابر بود از لحاظ وزن و بعضى زاويه رأس آن را قاعده سازند به جهت امتحان زواياى عمارات و جز آن و بر منتصف قاعدۀ آن نشانى كنند و در رأس مثلث شاقولى آويزند و آن شاقول جسمى بود ثقيل مانند سرب كه از طرف ريسمانى آويخته بود و براى نصب آن سطح زمين را هموار كنند بطورى كه اگر آب بر آن ريزند.از همه طرف برابر

نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 3  صفحه : 1902
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست