responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 3  صفحه : 1890

اجسام جواهرند يا اعراضند و آنكه ماهيت مقادير چيست اختلاف است.

شيخ الرئيس گويد:مقدار عبارت از نفس اتصال است نه شىء متصل«المقدار هو نقس الاتصال لا شىء المتصل فيه»(شفا ح 1 ص 104-ج 2 ص 437).

قطب الدين گويد:اقسام مقدار سه است:

خط،سطح و بعد تام و آن را جسم تعليمى خوانند پس خط طولى باشد تنها بى‌اعتبار عرض و عمق و سطح طول و عرضى باشد فحسب و بعد تام طول و عرض و عمق است و فرق ميان اين مقادير و ميان جسم طبيعى آنست كه هر يكى از مقادير متبدل ميشوند بر جسمى واحد با آنكه آن جسم بحال خود باقى باشد بى‌تبدل و متبدل غير،غير متبدل باشد نه بينى چون پارۀ موم را مشكل كنى باشكال مختلف چگونه طول او زيادت ميشود يك بار و كم ميشود ديگر بار و همچنين عرض و عمق آن با آنكه جسميت آن در همۀ احوال همان است كه بود پس هر يكى از خط و سطح و عمق عرض باشد در جسم پس مجموع ايشان نيز كه بعد تام است هم عرض باشد.(از درة التاج جملۀ سوم از فن دوم ص 54 و رجوع به شفا ج 1 ص 3).شود.

پس فرق ميان صور مقداريه و جسميه از اين قرار است:

الف-بر جسم واحد مقادير مختلف متوارد ميشوند در حال كه جسميت آن بحال خود باقى است پس مقادير زائد و غير از صور جسميه‌اند.

ب-تمام اجسام در جسميت مشترك‌اند و در مقادير مختلف.ج-اجسام بعضى متقدر بعضى ديگرند يعنى عاد و بعضى معدوداند.

و مقدار عاد در اكثر موارد مخالف با مقدار معدود است پس مقداريت و متقدريت نفس جسميت نمى‌باشند.

د-جسم واحد بواسطۀ تسخن بحجم آن افزوده ميشود و بواسطۀ تكاثف از مقدار آن كاسته ميشود بدون آنكه در جسميت آن تغييرى حاصل شود و بالجمله مقادير غير از جسميت‌اند و متوارد بر اجسام‌اند«كل جسم فله مقدار و له صورة و له هيولى»(از اسفار ج 2 ص 4-11؟؟-ج 1 ص 207 ش ص 207-شفا ج 2 ص 433-مجموعۀ دوم مصنفات ص 74-86،79،82،109 و دستور ج 3 ص 308).

مقدم

-(اصطلاح منطقى)جزء اول قضيه شرطيه را مقدم گويند و جزء دوم را تالى.

-در نجوم و هيئت يكى از منازل قمر را گويند يعنى بيست و ششمين منزل از بيست و هشت منزل را گويند و علامت آن دو ستاره است بر منكب الفرس و متن الفرس.

(از بيست باب ملا مظفر)

مقدمات

-(اصطلاح فلسفى،اصولى) امورى كه در ابتداء هر كارى لازم است مقدمات آن نامند و مقدمات قياس،صغرى و كبرى و مقدم و تالى باشد.

هر امرى كه موقوف عليه امرى ديگر باشد مقدم گويند.

تركيبات در معانى فلسفى و اصولى

مُقَدَّماتِ انْسِداد

-(اصطلاح اصولى) اصوليانى كه قائل بانسداد باب علم‌اند در زمان غيبت مقدماتى دارند كه بر مبناى آن

نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 3  صفحه : 1890
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست