نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر جلد : 3 صفحه : 1782
در عين صفا
وز گلشن وصل او گلى مىچيدم
بىخار جفا
ناگاه خروس سحرى بيدارم كرد
گويا ز حسد
اى كاش كه بيدار نمىگرديدم
تا روز جزا
در بديع آورد
.مستزاد:
شعرى است كه در آخر هر مصراع آن چيزى بآهنگ آخر مصراع افزوده شده باشد و كلمۀ كه در آخر مصراع دوم افزوده ميشود تا آخر همان را تكرار مينمايد اما در مصراعهاى اول تغيير ميبايد و اين نوع شعر بسيار كم است هر لحظه بشكلى بت عيار بر آمد هر دم بلباس دگر آن يار بر آمد دل برد و نهان شد گه پير و جوان شد ترسم كه ز اشراق تو تا صبح قيامت خورشيد امامت غارب شود اى صبح نگهدار عنان را گاه شب قتل است (از بديع فروغى ص 104)
مُسْتَضْعَف
-(اصطلاح كلامى) كسى كه حق را نشناسد و معاندت در آن هم نكند و اصولا توجه به هيچ امرى از امور دينى نداشته باشد.
مُسْتَعار
-(اصطلاح فقهى) مورد استعاره است و كلام مستعاريعنى كلامى كه استعارت آورده شده است براى معنائى و امرى رجوع باستعاره شود.
مُسْتَعير
- عاريهگيرنده و خواهنده را گويند رجوع به عاريه شود.
مُسْتَقِلاّتِ عَقلى
-(اصطلاح اصولى) امورى مانند قبح سرقت،ظلم،و ايذاء و قتل كه از مستقلات عقل است.
و بالجمله بعضى از امور هستند كه از مستقلات عقلىاند و ميتوان آنها را واجبات عقلى ناميد مانند قبح ظلم و تعدى و تجاوز بغير و لزوم شكر نعمت منعم و وجوب قضاء دين و رد وديعه و استحباب احسان و جز آنها كه در هر جامعۀ و نزد هر يك از مذاهب بوده و مورد تأييد همه عقلاء دنيا است و شكى نيست كه عقول سليمه زشتى و خوبى را درك كرده و خودبخود و بدون توجه به اديان و مذاهب ميداند كه بعضى از افعال را نبايد انجام داد و كسى كه انجام دهد مستحق مذمت است و بعضى از افعال را هر كس انجام دهد مستحق ستايش است و بعضى از امور در مراتب قبح به اندازهايست كه فعل او موجب مذمت شديد است و برخى ضعيف و بعضى از امور فعلش موجب مدح و ستايش زياد است و بعضى كم و بالجمله خداى متعال قبل از شرايع بلسان عقل از ما خواسته است كه افعالى را انجام داده و افعالى را ترك نمائيم و عقل رسول باطنى است و همان طور كه رسول ظاهر اوامر و نواهى خدا را بما ابلاغ ميكند رسول باطنى كه عقل باشد چنين ميكند و گويند
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر جلد : 3 صفحه : 1782