responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 3  صفحه : 1756

طبقات و مراتبى تقسيم كرده است موجودات علوى را به طبقاتى و موجودات سفلى را نيز به طبقاتى ديگر و براى هر طبقه مرتبت عالى و مرتبت نازل و حد متوسطى قرار داده است و گويد:

همان طور كه نفوس نياز بمتوسط دارند كه روح نفسانى باشد موجودات ديگر نيز هر كدام متوسطى دارند كه نزديك بمرتبت عالى و نازل هر دو باشند و واسطه باشند چنانكه بعضى از معادن مانند مرجان و غيره حد فاصل ميان نبات و معادن‌اند و بعضى از نباتات حد- فاصل ميان حيوان و نبات‌اند مانند درخت خرما و بعضى از حيوانات نزديك بانسان است مانند قرد و غيره.

(از ش ص 383-384).

(و رجوع شود به آزء اهل مدينه) فارابى گويد:

موجودات عالم بسيارند و با وجود بسيارى متفاضل‌اند و جوهر موجود اول نوع جوهرى است كه همۀ موجودات اعم از ناقص يا كامل ازو فايض ميشود و نيز جوهر او نوع جوهرى است كه هرگاه همۀ موجودات با ترتيب مراتبى كه دارند ازو فايض شود از ناحيه او براى هر موجودى سهم و حدود وجودى و مرتبتى كه با بستۀ او است حاصل ميشود.

و بنا بر اين نظام آفرينش از كاملترين مرتبت وجود شروع ميشود و بدنبال آن موجودى كه كمى ناقص‌تر ازو است قرار ميگيرد و همچنين بدنبال اين مرتبت الانقص فالانقص تا بمرتبۀ كه پائين از آن نباشد .

مُراجَعَت

-(اصطلاح اهل بديع) و سؤال و جواب هم گويند و آن باشد كه شاعر در هر مصراع جواب و سؤال آورد يا در مصراعى سؤال آورد و در مصراعى جواب يا در بيتى سؤال و در بيتى ديگر جواب مثال فارسى:

گفت جانان سوى من بگذر بسر گفتم كه چشم
گفت ترك جان كن و در ما نگر گفتم كه چشم
گفتم كه خطا كردى و تدبير نه اين بود
گفتا چه توان كرد كه تقدير چنين بود
گفتم كه بسى خط جفا بر تو كشيدند
گفتا همه آن بود كه بر لوح جبين بود
گفتم كه بسى جام طرب خوردى از اين پيش
گفتا كه شفا در قدح بازپسين بود
قٰالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِي قٰالَ لاٰ يَنٰالُ عَهْدِي الظّٰالِمِينَ (از كشاف ص 627،635)

مُراد

-(اصطلاح عرفانى) و مراد عين مقتدا است و در اصطلاح آنست كه قوت ولايت عارف بمرتبت تكميل ناقصان رسيده باشد و مراحل سير و سلوك را طى كرده و طرق ارشاد و تربيت بنظر عيان بديده و با مراد جذبات الهى از مدارج قلبى و معارج روحى گذشته و بعالم كشف و يقين رسيده و بمشاهده و معاينه پيوسته و بمرتبت شيخى و مقتدائى رسيده باشد (از مصباح الهداية ص 80).

مراد عارفى است كه او را خود ارادۀ نباشد و بنهايت مقامات رسيده

نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 3  صفحه : 1756
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست