نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر جلد : 3 صفحه : 1718
ص 84 461)
مَخْصوصِ بِمَدْح و ذَمّ
-(اصطلاح ادبى)رجوع بافعال مدح و ذم شود.
مَخْلَص
-(اصطلاح عرفانى)«بفتح لام»كسى است كه از شرك پاك و مبرا شود و«بكسر»كسى است بنده خالص خدا باشد (دستور ج 3 ص 231).
«نقصان كل مخلص فى اخلاصه رؤية اخلاصه فاذا اراد الله ان يخلص اخلاصه سقط عن اخلاصه رؤيته لا خلاصه فيكون مخلصا لا مخلصا»اخلاص سرى است ربانى و نهادى است سبحانى،كس را بر آن اطلاع نه،و غيرى را بر آن راه نه، احديت ميگويد:بندۀ برگزينم و به دوستى خود به پسندم،آنگه در سويداى دلش از وديعت خود بنهم،نه شيطان بدان راه برد تا تباه كند،نه هواى نفس آن را بيند تا بگرداند.
جنيد گفت«الاخلاص سر بين الله و بين العبد».
مخلص در درياى خطر در غرقابست، نهنگان جان رباى در چپ و راست وى درآمده،دريا مىبرد و مىترسد،تا خود بساحل امن چون رسد و كى رسد؟ مرد مخلص نگشته از خود پاك باشد اخلاص او همه اشراك نيست پيش محقق آگاه مخلصان را جز اين خطر در راه چون رهاند حقش ز غش و دغل كسر لامش شود به فتح بدل
مُخَمَّس
-در ابدع آرد مخمس:پنجمصرعى است و مشتمل بر رشتههاى چند است كه هر رشته پنج مصراع باشد و غالب غزل و قصيدۀ را تخميس مىنمايند.
مثال:
در عشق تو اى صنم چنانم
كز هستى خويش در گمانم
هر چند ضعيف و ناتوانم
گر دست دهد هزار جانم
در پاى مباركت فشانم
مُخَمَّسات
-(اصطلاح فلسفى)اين اصطلاح را اخوان لصفا بكار بردهاند و در رسائل اخوان بكار رفته است و امورى كه پنج،پنجاند اراده كردهاند مانند كواكب خمسۀ متحيره، اجسام خمسۀ طبيعيه،يعنى جسم فلك و اركان اربعه و اجناس خمسه،حيوان انسان،طيور،ذو رجلين و ذو اربع حواس خمسۀ ظاهره حواس خمسۀ باطنه اجزاء خمسۀ موجود در نبات يعنى اصل،عروق،برگ،شكوفه و ميوه.
پنج پيغمبر اولو العزم،آدم،نوح، موسى،عيسى و حضرت رسول (از رساله نفسانيات ص 208 رساله دوم)
مَخْمورى
-(اصطلاح ذوقى)مرتبۀ مخمورى مرتبۀ بيخودى است.
(از شرح گلشن راز ص 369)
مُخَيَّلات
-(اصطلاح فلسفى)مخيلات عبارت از قضايا و مقدماتى هستند كه نفس را بجنباند تا بر چيزى حرص آرد يا از چيزى نفرت گيرد و باشد كه نفس داند كه دروغند
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر جلد : 3 صفحه : 1718