responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 3  صفحه : 1697

مَجَرَّة

-(اصطلاح نجومى) مجره را پارسيان راه كاهكشان خوانند و هندوان راه بهشت.و او جمله شدن بسيار ستارگانست از جنس ستارگان ابرى.و اين جمله بتقريب بر دايره‌اى بزرگ است كه بر دو برج جوزا و قوس همى‌گذرد ،هر چند كه جايى تنك شود و جايى ستبر،و جايى باريك و جايى پهن.

و گه‌گاه دو تو شود و افزون.و ارسطو طالس مجره را چيزى دارد كه بهوا از بخار دخانى شده،برابر ستارگان بسيار گردآمده آنجا،همچنانك خرمن گيسو و دنبال اندر هوا برابر ايشان پديد آيد.

هرگه كه از برجى گيرى سوى آن برج كه بپهلوى اوست از مشرق،مثلا ببروج از حمل بثور،آنگه جوزا،آنگه سرطان.

و بمنازل از شرطين ببطين،آنگه ثريا، آنگه دبران،آن را توالى البروج گويند و گر ببروج از حمل گيرى بحوت،آنگه دلو،آنگه جدى.و منازل از شرطين ببطن الحوت آنگاه فرغ مؤخر،آنگاه فرغ مقدم، آن را توالى البروج نخوانند،و لكن خلاف توالى و باشگونه.و اين بحسب حركت دوم مشرقى است.فاما پيش و پس كه بستارگان گفته آيد بحسب حركت نخستين مغربى بود.و چون گويند ستاره پيش است، آن بود كه سوى مغرب بود بخلاف توالى.

و چون گويند ستاره پس است،آن باشد كه سوى مشرق باشد بتوالى

مِجْمَرَة

-(اصطلاح هيوى و نجومى) و يكى از صور كواكب نيم كرۀ جنوبى بود شامل هفت ستاره داخل در صورت و به شكل منقل آتش.(از صور كواكب ص 342)

مَجْرُورات

-(اصطلاح ادبى)در زبان و قواعد عرب كلماتى هستند كه بواسطۀ حروف جاره يا اضافه مجرور ميشوند رجوع به حروف جاره و اضافه شود.و و رجوع به(الهدايه ص 191)شود.

مَجْرى

-(اصطلاح ادبى)بفتح ميم اسم ظرف از جريان است و در عروض حركت روى است اين حركت در قوافى فارسى ظاهر نشود مگر باضافه رديف مثال:

من اى زاهد از آن ورزم طريق مى‌پرستى را كه سوزد آتش مستى خس و خاشاك هستى را-بكسر تاء پرستى و هستى (از كشاف ص 294).

مُجَسِّمَه

-(اصطلاح كلامى)فرقۀ از متكلمانند كه گويند خداى جسم است چنانكه بندگان و برخى گويند بر شكل امردان خوش تركيب است.

(از كشاف ص 287)

مَجْعول

-(اصطلاح فلسفى)در زير عنوان جعل بيان شد ميان حكما اختلاف است كه آيا مجعول با لذات و اثر فاعل وجود است يا ماهيت و يا اتصاف ماهيت بوجود و گفته شد كه اصالت وجوديان گويند:آنچه مجعول با لذات است وجود است و ماهيات امور عرضى اعتباريند.

(رجوع به جعل 529) و(مشاعر ص 62-اسفار ج 1 ص 94 شود.)

مَجْلِسِ انْس

-(اصطلاح ذوقى) رجوع بانس شود.

نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 3  صفحه : 1697
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست