نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر جلد : 3 صفحه : 1689
معلقه،كه فلاسفه گويند غير مثل افلاطونى است زيرا مثل افلاطونى نورانى بوده و در عالم انوار عقليهاند و مثل معلقه در عالم اشباحاند«الصور المعلقة ليست بمثل افلاطون فان مثل افلاطون نورية ثابتة فى عالم الانوار العقلية و هذه مثل معلقة فى عالم الاشباح المجردة».
(ش ص 511 و رجوع شود باسفار ج 1 ص 73).
لاهيجانى گويد:و ميان جبروت و ملكوت برزخى است كه آن عالم ارواح و مثل نوريه است و ميان ملك و ملكوت برزخى است كه آن عالم مثال اشياء ماديه است(رجوع شود به ش ص 254-شرح منظومه ص 198،اسفار ج 1 ص 121 و 122 و 127 و 139).
مِثْلان
-دو امرى كه مشارك باشند در حقيقتى واحده از آن روى كه ايشان چنين باشند چون انسان و فرس كه مختلفانند و جسميت ايشان هر دو متماثلانند و بالاخره مثلان دو چيزى هستند كه هر يك از آنها جانشين ديگرى شود مانند دو سياهى،در مقابل متخالفان كه هيچ يك جانشين ديگرى نمىشوند مانند سياهى و سفيدى و حركت.
(درة التاج جمله سوم از فن دوم ص 21 از شرح حكمت عين ص 64).
مَثَلُ الأصْنامُ الحَيَوانيَّه
-(اصطلاح اشراقى)و مراد رب النوع حيوان است.
(از اسفار ج 3 ص 141).
مُثُلِ خِياليَّه
-مراد از مثل خياليه همان مثل معلقه است كه از آنها تعبير به مثل حسيه هم شده است.(از اسفار ج 3 ص 95).
مُثُلِ عَقْليَّه
-(اصطلاح فلسفى)مثل نوريه را صدر الدين مثل عقليه ناميده است.
(از اسفار ج 4 ص 143).
مُثُلِ مُعَلَّقَه
-(اصطلاح فلسفى)در فلسفه صدر الدين گاهى از مثل معلقه تعبير بخيال منفصل شده است بمناسبت آنكه مانند صور مرتسمه در خيال است كه وجود آنها وجود شبحى است و از آن جهت تعبير باشباح معلقه هم شده است و در هر حال مراد از مثل معلقه عالم اشباح است و از آن جهت موصوف باشباحاند كه نمونۀ اجسامند و ظل مثل نوريهاند.
(اسفار ج 1 ص 122 ج 3 ص 38- ش ص 509-511).
مُثُلِ نوريَّه
-(اصطلاح فلسفى)مراد از مثل نوريه همان مثل عقلانى و بقول شيخ اشراق همان مثل نوريه افلاطونى و صور علميۀ حق تعالى است (ش ص 254-شرح منظومه ص 80).
مُثَلَّث
-(اصطلاح فقهى و هيئت) سه گوشه است و از سه يكى و در فقه عصير عنبى است كه پس از جوش آمدن و طبخ يك سوم آن مانده باشد كه طاهر و حلال است.
در نجوم و هيئت:
بروج متحد الطبع را از لحاظ قرار گرفتن در فلك بروج مثلثه گويند مانند:
حمل و اسد و قوس كه مثلثۀ اولند و آتشى است
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر جلد : 3 صفحه : 1689