responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 3  صفحه : 1612

و او ميخواندند

كِنايات

-(اصطلاح ادبى)اسمهائى هستند كه نهاده شده‌اند براى دلالت كردن بر عدد مبهم و آنها كم،كذا، كيت،و ذيت باشند.

(از الهدايه ص 196) كنايت در فارسى عبارتند از ضمير، اسم اشاره،موصولات مبهمات و ادوات استفهام است.

(از دستورنامه ص 37).

البته اينها را در قواعد عرب مبهمات نامند.

كِنايَه

-(اصطلاح ادبى)كنايه عبارت از لفظى است كه از آن اراده شود لازم معناى آن با جواز اراده معنى اصلى با آن يعنى هم معنى اصلى اراده شود و هم لازم آن

كِنايۀ مَحْضَه

-(اصطلاح بديعى) و مراد لازم معنى باشد محضا چنانكه گويند كثيرا الرماد و اراده جود و سخا نمايند يا طويل النجاد يعنى آنكه بند شمشيرش بلند است و بلندى قامت خواهند.

(از ابدع ص 342).

و بالجمله مانند«طويل النجاد»كه كنايت از طول قامت است و انتقال از لازم بملزوم است بر خلاف مجاز كه از ملزوم بلازم است از امثله كنايت است «كثير الرماد»كه كنايه از مهماندارى است و كنايت گاه تلويح است و گاه تعريض و رمز است و گاه ايماء و اشاره است رجوع شود به (كشاف ص 1384-1286- 1282 تلخيص ص 172-175-مطول-ص 342).

كَنْزِ مَخْفى

-(اصطلاح عرفانى)كنز مخفى عبارت از هويت احديت است كه مكنون در غيب است«و هو بطن كل ما بطن» (اصطلاحات صوفيه خطى ث 854)

كَنْعان

-(اصطلاح عرفانى)كنايت از جهان معنوى و عالم ملكوت است.

عطار گويد:

الا اى يوسف قدسى برآ از چاه ظلمانى
بمصر عالم جان شو،كه مرد عالم جانى
به كنعان بى‌تو وا شوقا همى‌گويند پيوسته
تو گه دل بستۀ چاهى و گه در بند زندانى
برو پيراهنى بفرست از معنى سوى كنعان
كه تا صد ديده در يك دم شود زان نور نورانى

كُنِش

-(اصطلاح فلسفى و عرفانى) كنش حاليست كه اندك اندك از گوهرى ظاهر ميشود در گوهرى چنانكه هيچ دو حال از آن اثر با هم موجود نباشند بلكه يكى نيست همى‌شود و ديگرى هستى همى‌يابد.

(مصنفات باب ج 1 رساله 2 ص 23).

كُنُود

-(اصطلاح عرفانى و فقهى) ناسپاسى را گويند و كنود زمينى است كه در آن گياه نرويد و در شريعت عبارت از ترك عبادت است و در طريقت ترك فضائل است و در حقيقت كنايت است از كسى كه اراده كند چيزى را كه خدا آن را نخواسته است«ان الانسان الى ربه لكنود» (از كشاف 1246)

كُنيَة

-(اصطلاح ادبى)علم گاه اسم است و گاه كنيه و غرض از كنيه تعظيم مكنى له است و لقب مشعر بمدح و ذم

نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 3  صفحه : 1612
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست