responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 3  صفحه : 1581

...و لو علق الكفالة بشرط...

بطلت و كذا الضمان و الحوالة (از شرح لمعه ج 2 ص 327- 328) رجوع بصوم و رجوع بكفاره شود.

كَفّاراتِ ظِهار

-(فقهى)رجوع به ظهار شود.

كَفّاراتِ قَتل

-(فقهى)رجوع به قصاص شود.

كَفّارۀ قَضا

-(فقهى)رجوع به صوم كفاره شود.

در معتقد الاماميه آمده است:

چون شخصى را بتن پايندانى كند،و ضمان كند حاضر كردن وى را،بشرط آنكه زنده باشد،صحيح باشد بى‌خلاف .

و اگر مطالبت كنند وى را كه حاضر آور،نياورد،لازم بود بر وى اداى آنچه بر وى ثابت باشد.

و اگر پيش ازين بميرد،كفالت باطل شود،و لازم نباشد وى را اداى مال،زيرا اصل برائت ذمت است.

و اگر گويند وى را چون در فلان وقت نيارم،بر من بود آنچه بر وى ثابت شود، لازم بود،چون وى را حاضر نيارد،اگر زنده باشد يا مرده،براى آنكه او كفالت آن كرده است كه در ذمت ويست،لازمش باشد اداى آن كردن.

(معتقد الاماميه ص 376) در كليات حقوقى آمده است:

كفالت عبارت است از اينكه شخص ملتزم و متعهد شود كه ديگرى را در وقت معينى يا هر زمان كه مكفول له او را بخواهد احضار نمايد.بدون رضايت كفيل و مكفول له كفالت تحقق نيافته و محتاج است به ايجاب كفيل و قبول مكفول له.

وقتى كفالت بصورت صحيحى درآمد كفيل بايد مكفول را در وقتى كه معين شده يا هر زمان او را بخواهند در محلى كه تعيين گرديده حاضر نمايد و اگر او را حاضر نكرد بحكم حاكم اجبار خواهد شد و با عدم امكان الزام لا محاله حاكم با نظر بخصوصيات مقام و استنباط از قواعدى كه منطبق با مورد خاص باشد بمقتضاى عدالت حكم خواهد كرد.

وقتى مكفول خود در موقع مقرر حاضر شود يا فوت شده باشد يا مكفول له از حق خود صرف نظر كرده و او را ابراء كرده باشد كفالت ساقط خواهد شد وقتى وارث مكفول له پس از فوت مورث حق احضار مكفول را خواهد داشت.

و همچنين وارث كفيل موظف باحضار او خواهد بود كه قائل باشيم باين كه كفالت قابل انتقال است و در صورتى ميتوانيم اين قول را اختيار كنيم كه آن را حق مالى دانسته و آن را در زمرۀ حقوقى قرار ندهيم كه قائم بشخص باشد مثل حق قذف.

(كليات حقوقى ص 155 و 156)

كَفِّ جَذْماء

-(اصطلاح نجومى)يعنى دست گسسته يكى از دو دست پروين بود كه يكى كف الخضيب است و ديگر كف- الجذماء كه كوتاهتر از كف الخضيب بود.

(از التفهيم ص 104)

كَفُّ الخَضيب

-(اصطلاح نجومى)و نام ستاره‌اى بود و نيز از صورت ذات- الكرسى و آن كف راست ثريا بود .

نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 3  صفحه : 1581
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست