نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر جلد : 3 صفحه : 1560
و وجودش مسبوق بعدم باشد كائن گويند و بطور جمع اطلاق بر موجودات جهان بطور كلى ميشود و گاهى بر محدثات بتنهائى اطلاق ميگردد در مقابل مبدعات و بدين معنى است كه گويند«كل كائن فاسد»و يا«الكائن يكون وجوده بعد عدمه المقابل لوجوده فى متن الواقع» (مجموعه دوم مصنفات ص 240 تفسير ص 39،40،851).
كائِناتِ جَوّ
-(اصطلاح فلسفى) موجودات سماوى را مانند ابر،باران و ساير پديدهها را كائنات جوى گويند.
(از دستور ج 3 ص 113).
كائِناتِ داثِرَه
-(اصطلاح فلسفى) مراد كائنات فاسده است رجوع به كائنات فاسده شود.
كائِناتِ غَيرُ مُتَناهِيَه
-(اصطلاح فلسفى)مراد حوادث و متحركات و بالاخره موجودات ارضى است كه بطور غير متناهى در معرض كون و فساد و خلع و لبس و حركتند (شفا ج 2 ص 543)
كائِناتِ فاسِدَه
-(اصطلاح فلسفى) مراد از اصطلاح كائنات(داثره يا فاسده) موجودات جسمانى و حوادث طبيعىاند.
(اخوان ج 1 ص 101)
كائِناتِ مُتَعاقِبَه
-(اصطلاح فلسفى) كائنات و حوادث را متعاقبه گويند از آن جهت كه صورتى و حالتى را رها و صورت و حالت ديگر جايگزين او شود.
(از اسفار ج 1 ص 177).
و بالجمله كائنات،مقابل مبدعاتند و در موارد مختلف با قيد و مضاف اليه خاصى بكار برده ميشوند مانند«كائناتارضيه»و«كائنات عنصريه»و«كائنات معدنيه»و«نباتيه»و«حيوانيه»و«متعاقبه» و غيره (از اسفار ج 1 ص 177-ج 2 ص 28-رسائل ص 224).
كَأس
-(اصطلاح عرفانى)كاسه.
ظرف.
اين كلمۀ مأخوذ از قرآن مجيد است كه فرمود مِنْ كَأْسٍ كٰانَ مِزٰاجُهٰا كٰافُوراً.
نزد اهل ذوق كنايت از فيوضات متواترۀ حق است و كأس شربت على لذة و آخرى تداويت منها به گفت صورت كوزه است و حسن مى مى خدايم ميدهد از طرف وى مر شما را سركه داد از كوزهاش تا نباشد عشق اوتان كوششش از يكى كوزه دهد زهر و عسل هر يكى را دست حق عز و جل كوزه مىبينى ليكن آن شراب روى ننمايد بچشم ناصواب قاصرات الطرف باشد ذوق جان جز بخصم خويش ننمايد نشان هست هر جسمى چو كاسۀ و كوزۀ اندرون هم قوت و هم دلسوزۀ كاسه پيدا و اندر آن پنهان رغد طاعمش داند كز آن چه ميخورد در نجوم:رجوع به باطيه و كاسه
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر جلد : 3 صفحه : 1560