نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر جلد : 3 صفحه : 1518
تدبير و عنايت انوار اسفهبدية مؤدى باستكمال آنها نتوان بود چون حكماء قديم ايران انوار قاهره طولى را عبارت از منبع اصلى وجود عموم موجودات و انوار قاهرۀ عرضى را عبارت از مبدأ فرعى وجود خصوصى اجسام نوعى و طلسمات بسائط فلكى و عنصرى ميدانستند از اين رو است كه سهروردى دسته اول را بعنوان امهات موجودات و اصول دسته دوم را بعنوان امهات انواع و فروع ميخواند (از رابطه فلسفه...ص 39 و رجوع به مجموعه دوم مصنفات ص 147،177، 224،166-ش ص 373،497 شود).
قُواىِ اربَعَه
-مراد از قواى اربعه قواى نفس نباتى است كه حرارت،برودت، رطوبت و يبوست باشد«ان القوى الاربعة المفردات التى هى كالرؤساء فهي قوى- النفس النباتية و هى الحرارة و البرودة و الرطوبة و اليبوسة و عليها تدور حالات الجسد من الصلاح و الفساد» (اخوان ج 2 ص 327)
قُواىِ ثَلاثَه
-(اصطلاح فلسفى) مراد از قواى ثلثه قواى متخيله، مفكره و حافظه است.
(از اخوان ج 2 ص 328).
قُواىِ حَيوانى
-(اصطلاح فلسفى) مراد از قواى حيوانى قواى محركه و باعثه و فاعله و مدركه است.
(از مبدأ و معاد صدرا ص 171).
قُواىِ حَسّاسَه
-(اصطلاح منطقى) منظور حواس است.فارابى در باب قوۀ حاسه و حساسه گويد:
در قوۀ حساسه نيز رئيسى بود ودايهها و خدامى.حواس پنجگانه بمنزله دايگاناند يعنى قواى پنجگانه كه محل آنها دو چشم،دو گوش و ساير اعضاء است كه هر يك را عضوى ويژه است كه هر يك آنچه ويژه است درك ميكند و قوۀ رئيسه آنها قوتى است كه محل اجتماع فرآوردههاى اين پنج قوت است و اين قوتها منهيان و خبرچينان آنند كه آن حس مشترك است.حس مشترك مجمع الابحر فرآوردههاى اين قوى است و بمنزل رئيس يا پادشاه حاكم بر همۀ قوى است.
و بطور كلى فارابى در مورد نفس و قواى نفسانى از خادمه و رئيسه و غيره بيانى دارد كه خلاصۀ آن ذكر ميشود.
هنگامى كه انسان پديد آمد نخستين چيزى كه در او موجود ميشود قوتى بود كه به سبب آن تغذيه ميكند و آن را قوت غاذيه نامند و بعد از آن قوتى كه بواسطۀ آن ملموسات را احساس كند مانند حرارت و برودت و ساير اين گونه امور و قوتهائى كه بوسيله آنها،طعمها،بويها،آوازها، رنگها و همه مبصرات مانند شعاعات حس ميشود.و همراه حواس قوۀ ديگرى حادث ميشود كه بواسطۀ آن نزوع بسوى آنچه حس ميكند حاصل ميشود كه او را مشتاق بدان ميكند و يا مكروه و بىميل ازو.
و بعد از اين،قوت ديگرى در او حادث شود كه بواسطۀ آن هر چه از محسوسات در نفس او مرتسم شود پس از غيبت از مشاهدۀ حواس همچنان آنها را حفظ ميكند و اين قوت،قوت متخيله بود و اين قوت است كه بعضى از محسوسات را با بعضى ديگر تركيب كرده و بعضى
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر جلد : 3 صفحه : 1518