نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر جلد : 3 صفحه : 1505
نوعيت را گويند.
(كشاف ص 1293-اصطلاحات فخر)
قُطب
-(اصطلاح عرفانى)قطب كسى است كه اهل حل و عقد بوده و از اولياء الله است و در هر زمانى مورد نظر خداست كه طلسم اعظم بدو عنايت فرمايد و قطب در عالم وجود بمنزلت روح است در بدن.
مولى گويد:
قطب آن باشد كه گرد خود تند
گردش افلاك گرد او بود
او چو عقل و خلق چون اجزاى تن
بستۀ عقل است تدبير بدن و قطب غير از غوث است و قطب را از آن جهت قطب گويند كه مدار جهان وجود بر آنست.
و قطب الاقطاب در شهرهاى بزرگ براى ارشاد ساكن باشد.
(از كشاف ص 1168) و بالجمله قطب از مردان خداست كه ارشاد و هدايت خلق بدو واگذار شده است و مدار متصرفات او از عرش تا فرش است.
شاه نعمت الله گويد:
تركيبات در معنى عرفانى
قُطبُ الإِرْشاد
-(اصطلاح عرفانى) مراد قطب الاقطاب است كه ارشاد و هدايت با اوست.
قُطبُ الأكْبَر
-(اصطلاح عرفانى) مراد قطب الاقطاب است و يا آن باطن محمد است كه غوث اعظم هم ميگويند و اعلى مرتبت تمام اولياء الله است.
قُطبِ جُنوبى
-(اصطلاح عرفانى) مراد عالم ملكوت است .
قُطبِ شِمالى
-(اصطلاح عرفانى) مراد عالم اجسام است.
قُطبُ المَدار
-(اصطلاح عرفانى) مراد دل محمد است.
قُطبِ وَحْدَت
-(اصطلاح عرفانى) قطب وحدت معشوق را گويند كه چون «افراد كامل»ترقى كنند بمقام قطب وحدت رسند يعنى بمقام معشوقى رسند.
(از كشاف ص 1167)
قَطَرْ بُوس
-(اصطلاح نجومى) ستارۀ بود در رمح العواء.
يعنى واقع در نيزه صورت عواء.
(قطر بوس بفتح قاف و سكون طاء)
قَطْع
-(اصطلاح اصولى،عرفانى، فلسفى)يكى از مباحث اصولى قطع است، قطع در لغت بريدن و نزد قراء وقف است،در اصول علم بواقع را گويند و مقابل ظن است و بديهى است كه بالاترين مرحله همان قطع است و هرگاه مكلف به حكمى قطع پيدا كرد بايد پيروى كند و بموجب آن عمل كند زيرا قطع بنفسه طريق بواقع است و طريقيت آن مجعول نيست و آن حجة است فى نفسه و حجة بودن آن مانند حجيت امارات و اصول عمليه و اخبار محفوف بقرائن نيست بلكه حجيت واقعى دارد و موجب تنجز تكليف است و لو آنكه خطا رفته باشد معذورست و در ترك عمل بقطع عقاب است.
(از رسائل ص 3-193-كفايه ج 2 ص 8).
در اصول رشاد آمده است:
چون قطع بنفسه و با صرف نظر از جعل شارع طريق الى الواقع است لذا متابعت از آن بضرورت عقل واجب ميباشد-
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر جلد : 3 صفحه : 1505